به گزارش شهرآرانیوز، ایرانیها از زمانی که با مدرنیته آشنا شدند، مواجهه با آن به یکی از مسائلشان تبدیل شد. مدرنیته و تغییرات آن سبب شده بود تا پرسشهای بنیادینی درباره راهورسم مرسوم زندگی در بین اقشار مختلف جامعه شکل بگیرد. علم جدید روایتهای خودش را از چگونگی پیدایش جهان تا مواجهه با بیماریها و بلایای طبیعی و نقش انسان در تغییرات اجتماعی میداد که با اصول پذیرفته شده مردم تا آن زمان تفاوت داشت.
در این میان طبقه متوسط سنتی یکی از گروههایی بود که چگونگی مواجهه با مدرنیته برای آنها به چالشی تبدیل شده بود. ورود علومجدید به کشور و تغییر سبکزندگی همه سبب ایجاد بحرانمعنا برای طبقه متوسط سنتی و به خصوص جوانان آنها شده بود.
آشنایی با علومجدید سبب شده بود تا جوانان طبقه متوسط سنتی به این نتیجه برسند که دیگر تفسیرهای قدیمی از راهورسم، برای آنها قانع کننده نیست. جوانان به دنبال تفاسیری از زندگی بودند که قابل جمع با علم نوین باشد و آنها را از تفاسیر جبرگرایانه و تقدیرباورانه رها کند.
آنها به دنبال این بودند که با استفاده از علم جدید، عنان زندگی را خود بهدست بگیرند. نسل جدید به دنبال پرسش گری بود، آنها به دنبال تجربه جهانی نوین با پاسخهایی باز بودند اما برای پدران آنها این امر به منزله شکست تابوها بود. برای پدرانی که راهورسم سنت سبب شده بود تا بتوانند برای چندین نسل، خود و خانوادههایشان را در برابر طوفانها و ناملایمات زمانه، ازجمله مصادرهها و دستاندازی حکام قاجار، محفوظ نگه دارند.
از همینرو آنچه که جوانان این طبقه میخواستند را تهدیدی برای بقا تلقی میکردند و برای همین هم بود که تمامقد جلوی پسرانشان ایستادند و حتی برخی از آنها را فدا کردند. آنها با تمام عشق و علاقهای که به فرزندانشان داشتند، امنیت وجودی را بر محبت پدر فرزندی ترجیح دادند و برای همین فرزندانشان را هم طرد کردند.
تاثیر جدالوکشمکش پدران و فرزندان طبقه متوسط سنتی در تاریخمعاصر به حدی بوده که برخی از نویسندگان مانند عباس معروفی در کتاب «سمفونی مردگان» سعی کردهاند تا آن را در قالب داستانی به تصویر بشکند.
«سمفونی مردگان» زندگی تاجری موفق و محترمی را که همراه با همسر و چهار فرزندش در اردبیل زندگی میکند را روایت میکند. معروفی در این کتاب جدال نسلهای قدیموجدید طبقه متوسط سنتی را به تصویر کشیده است.
بزرگترین پسر تاجر، یوسف، بر اثر حادثهای در کودکی، زندگی نباتی دارد. آیدا و آیدین دوقلو هستند. آیدا دختری است که در فضای سنتی پرورش یافته و با فردی از طبقه متوسط جدید و تحصیل کرده خارج از کشور ازدواج کرده و راهی آبادان میشود.
اورهان، فرزند کوچک خانواده و نماینده تفکرات سنتی پدر است. آیدین پسری روشنفکر است که آرزو دارد برای ادامه تحصیل به تهران برود. پدر آیدین هرگز افکار او را درک نکرده و کتابها و نوشتههایش را در حیاط به آتش میکشد.
آیدا نمادی از دختران طبقه متوسط سنتی در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ است. دخترانی که تحولات زمانه سبب شده تا آنها بخواهند از نقش زنسنتی، که وظایفش فقط مختص به خانهداری بوده و کنش در فضای اجتماعی جایگاهی برای او ندارد، عبور کنند.
آنها به دنبال تعاملات اجتماعی بیشتر و حضور درعرضههای اجتماعی و فرهنگی هستند. «آیدا بیکموکاست، خوش خنده، شیطان و پرسرو صدا بود. کافی بود پدرومادر را دور ببیند تا خانه را روی سرش بگذارد. برادرها را انگشت به دهان میگذاشت و آنها را مطیع خود میکرد.».
اما پدر و مادرش تمامقد مقابل او میایستند. «پدر آن خوی سرکش و شلوغش را در طول زمان خرد میکرد، در برابر هیجانات روحی او میایستاد و از او دختری رام میساخت. اما به تنهایی حریف نمیشد و از مادر کمک میگرفت و از او میخواست آیدا را در آشپزخانه تربیت کند. گفته بود، میخواهد به آیدا خیاطی بیاموزد در آشپزخانه. حتی میخواهد گلسازی یادش بدهد در آشپزخانه.»
وقتی مقاومتهای او علیه پدر جواب نمیدهد، خروج از سنت را در قالب ازدواج با یک فرد از طبقه متوسط جدید تجربه میکند. اما سرانجام این ازدواج خوشایند نیست.
هرچند نویسنده دلایل این مسئله را به وضوح توضیح نداده است، اما میشود این خوانش را از داستان داشت که تفاوتهایی که در ارزشهای سنتی نهادینه شده به صورت عادتواره در طبقه متوسط سنتی وجود داشت، در عمل سبب شد تا آیدا نتوانند خودش را در جایگاه جدیدش تطبیق دهد و این مسئله پیامد ناگواری برای او به دنبال داشت و سبب خودکشی او شد.
اما از طرفی آیدین نمادی از سرکشی پسران طبقه متوسط سنتی بر علیه پدرانشان هست و برای همین مدام بین او و پدرش تنشودرگیری وجود دارد. مهار آیدین لحظهبهلحظه از کف پدر بیرون میشد. سرکشورام نشدنی. در زیرزمین حبسش میکردند، او در آنجا چنان سرگردم میشد که تا به سراغش نمیرفتند و اصرار نمیکردند بیرون نمیآمد.
کتاب را ازبر میخواند و املا مینوشت. مدتی پول توجیبیاش را قطع کردند. در ماستبندی میدان سرچشمه مشغول شد. پاتیل شیر را هم میزد و روزی یک قران مزد میگرفت. پولش را کاغذوکتاب میخرید، و پدر را بیشتر میچزاند. براش لباس نمیخریدند، با همان کهنهها روزگارش را میگذراند.
در بند هیچچیز نبود و تنها به این فکر میکرد که از تخمهفروشی بیزار است، از تکرار زندگی پدر بدش میآید. ازخیلی چیزها که بچهها در چنین سالهایی از عمر دوست دارند، بدش میآمد.
او ترجیح میدهد که از پدر جدا شود و چندی بعد به یک دختر ارمنی علاقهمند میشود. این عشق نمادی از تلاش آیدین برای خروج از سنت است. با مسلمان شدن دختر، او به عشقش میرسد، اما با مرگ همسرش و در ابهام قرار گرفتن سرنوشت فرزند حاصل از این ازدواج، گویی نویسنده میخواهد سرنوشت فرزندان افرادی از طبقه متوسط سنتی، که چنین راهی را برای خروج از سنت انتخاب کردهاند، را با پایانی باز تمام کند. یعنی آینده مشخص میکند که این راه به کجا ختم میشود.
اورهان که شبیهترین فرزند به پدر خانواده است، نمادی از فرزندان طبقه متوسط سنتی است که ترجیح دادند بدون، چون و چرا نه تنها راه پدرانشان را انتخاب کنند بلکه حتی با برادران و خواهرانی که مقابل سنت قرار گرفته اند، درگیر شدهاند.
داستان مدام سرگردانی اورهان و کشمکشهای روحیه او را روایت میکند و در نهایت خودکشی او در پایان کتاب میخواهد نشان دهد که سرانجام مقابله نسل جدید طبقه متوسط سنتی در مقابل مدرنیته و رفتن به مسیر نیستی است.
درمجموع میتوان کتاب سمفونی مردگان را روایتی از بحرانهای طبقهمتوسط سنتی در برابر مدرنیته دانست. طبقهای که پیش از این هم به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی دوران قاجار همواره امنیت وجودی خود را در خطر میدانست از این رو امنیت را بر باز اندیشی بر روشهای تجربه شده ترجیح میداد.
اما گذر زمان و تغییرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بعد از دوران قاجار سبب شد تا فرزندان طبقهمتوسط سنتی جسارت بیشتری برای عبور از کلیشههای سنت داشته باشند. از همین رو آنها سعی کردند تا با ورود به عرصه اجتماعی از کنشگری، که همواره سعی میکرد تا آسه برودوآسه بیاید تا امنیت وجودش را حفظ کند، عبور و به کنشگر فعال تبدیل شود.
با این حال گذر از نظم سنتی به آسانی که پسران تصور میکردند، نبود. اول از همه آنها باید مقابل پدران به مثابه حافظان نظم موجود میایستادند.
اما خان مهمتری برای نسلجدید طبقه متوسط سنتی باقی مانده بود که برای رسیدن به جهان جدید باید از آن عبور میکردند و آن عادتهای نهادینه شدن در درون آنهاست. عمق این عادتوارهها به حدی بود که هر چند ممکن بود به ظاهر آنها بتوانند مدت کوتاهی از سنتها عبور کنند، اما بحران معنای عبور از راهورسم نهادینه شده به حدی بود که برخی از آنها را به سمت انتخاب پایان زندگی سوق داد.
شاید از همین رو است که بعد از مقطع داستان سمفونی مردگان نسلی از طبقه متوسط سنتی ظهور میکنند که سعی دارند تا با ارائه بازتفسیر سنتها امکان رسیدن به جهان جدید را به گونهای به خودشان بدهند که درگیر بحران معنا نشوند.
به عنوان مثال برخی از آنها سعی کردند تا با ارائه تفاسیر علمی از سنت نشان دهند که سنت با علم روز نه تنها تضاد ندارد، بلکه علم روز آموزههای نهفته در سنت را تایید میکند. اما این تفاسیر هم آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفت و نتوانست به عبور نسل جدید طبقه متوسط سنتی از بحران کمک کند.