تولیت آستان قدس رضوی: دشمن به دنبال چند صدایی است | از تخریب یکدیگر بپرهیزید و اتحاد ملی را حفظ کنید خانواده مشهدی که یک کوچه را خادم الرضا کردند نتایج نهایی بخش پرده‌خوانی رضوی و عاشورایی رویداد بین‌المللی «سیمرغ» اعلام شد امامت ثامن‌الحجج (ع)، بلوغ انسانیت، تکامل هدایت مشهد، میزبان اشک‌های زائران پیاده در شب شهادت امام رضا(ع) + فیلم مراسم خطبه خوانی شهادت امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی + فیلم ارائه ۶۰ هزار خدمت موکب دخترانه نجمه‌خاتون(س) به بانوان زائر در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ عزاداری سنتی بختیاری‌ها در حسینیه حرم مطهر رضوی     مشهدی‌ها، نایب‌الزیاره شهدای اقتدار می‌شوند | عضویت ۴۵ هزار نفر در پویش بزرگ «نایب‌الزیاره شهدای اقتدار» برنامه عزاداری شهادت امام‌رضا(ع) ویژه بانوان در حرم مطهر رضوی + جزئیات خدمت‌رسانی موکب امام رضا(ع) به زائران در دهه آخر ماه صفر اجتماع باشکوه عزاداران در ظهر شهادت امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) مراسم چهارپایه‌خوانی شهادت امام‌رضا(ع) در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) مراسم شام غریبان شهادت امام رضا(ع) فردا برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) ورود بزرگترین کاروان زائران پیاده شرق کشور امروز (یکم شهریور ۱۴۰۴) ۳ هزار نوجوان مشهدی داوطلبانه به زائران امام رضا (ع) خدمت‌رسانی می‌کنند + فیلم وزیر علوم: مسجد باید خانه مردم باشد، نه خانه احزاب مراسم استقبال از کاروان پیاده مشهد - کربلا در میدان شهدا برگزار می‌شود زیارت خِرَدزا مدیرکل میراث فرهنگی: پیش بینی می‌کنیم که حضور زائران در دهه پایانی صفر در مشهد ۳۳ و نیم درصد رشد داشته باشد
سرخط خبرها

به شیرینی مهربانی

  • کد خبر: ۲۵۰۳۸۸
  • ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۳
به شیرینی مهربانی
آدم‌هایی می‌آمدند و آدم‌هایی می‌رفتند. صدای استکان‌های چای بود که به هم می‌خورد و صدای قهوه چی بود که با صدای بلند، شاگردش را صدا می‌کرد.

چشمان پیرمرد خیره مانده بود به هیچ جا. انگار که نمی‌دانست کجا را باید نگاه کند، چه کسی را باید بجوید. گنگ و مردد، حیران و سرگشته. چشمان پیرمرد، راهی بی انتها کشیده بود. درِ قهوه خانه که لولاهایش انگار سال‌ها بود روغنی به خود ندیده بودند، با صدایی غمگین باز می‌شد، آدم‌هایی می‌آمدند و آدم‌هایی می‌رفتند. صدای استکان‌های چای بود که به هم می‌خورد و صدای قهوه چی بود که با صدای بلند، شاگردش را صدا می‌کرد. اما حواس پیرمرد در این محدوده نبود. انگشتانش خشک شده بود دور استکانی که چای نیم خورده آن، داغی اش را از یاد برده بود.

- حاج آقا حواستا کجایه؟ چایی تا یخ کِرده ها، یکی دِگه بیارُم؟ پیرمرد یکهو به خودش آمد. برای چند لحظه به چشمان شاگردِ قهوه چی نگاه کرد. استکان سرد چایی اش را توی نعلبکی گذاشت و سرش را تکان داد. یک استکان چای داغ و پررنگِ دیگر، روی میز نشست. این استکان را بدون اینکه به چایی اش فرصت سرد شدن بدهد، بدون قند سرکشید. دهانش سوخت. 

طعمِ تلخ و گسِ چای، طعمِ غم‌های فروخورده پیرمرد بود. طعمِ افتادن پسرش از روی درختِ گردو، طعمِ هزینه‌های سنگین بیمارستان، طعمِ نداشتن یک آشنا در این شهر شلوغ، طعم تنهایی و غربت. نگاه پیرمرد دوباره افتاد توی پیاده رو، آدم‌ها بدون توقف می‌رفتند و می‌آمدند. هیچ کسی از حالِ کسی دیگر، باخبر نبود. انگار نگاهِ حیرانِ پیرمرد، که به دنبال آشنایی می‌گشت، در شلوغی شهر گم شده بود.

از جایش بلند شد و صندلی اش را عقب کشید. باید می‌رفت، اما به کجا؟ نمی‌دانست. نگاهِ خسته اش برای یک لحظه، روی تصویری آشنا افتاد که به دیوارِ پشت سرش نصب شده بود. صحنِ خیس و باران خورده. گنبد و بارگاه و یک آسمان آرامش. نگاهش آرام گرفت و ایستاد. آشنا را یافته بود. به این طرف میز آمد و روبه روی عکسِ روی دیوار نشست. تکیه داد و آهی از عمق سینه کشید.
- حاج آقا‌ای چایی ما تازه دمه، یک استکان دِگه بذِرُم؟

پیرمرد سرش را تکان داد. آدم‌ها از پشت سرِ پیرمرد می‌آمدند و می‌رفتند، اما حواس او، اینجا نبود. در یک صحنِ بارانی، رو به ایوان طلا ایستاده بود. قطره‌های باران به روی سروصورتش می‌ریختند و روحش را جلا می‌دادند. دلش آرام گرفته بود. آشنای او، مهربان‌ترین آشنا بود. یک حبه قند از توی قندان برداشت و بر دهان گذاشت. دهانش شیرین شد. به شیرینی دیدار یک آشنا در یک شهر غریب. به شیرینی مهربانی یک امام مهربان. به شیرینی آرامشی عمیق در دل تمام مصائب ...

عکس: نویدرضا حقیقی مود

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->