سرخط خبرها
زیبایی های اجاره‌ای

زیبایی های اجاره‌ای

  • کد خبر: ۲۶۶۲
  • ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۴

لیلا کوچک‌زاده |قانون علم این روز‌ها به ما اجازه می‌دهد که مرز‌های هر آنچه را که می‌خواهیم دورتر و دورتر ببریم. تبلیغات اغوا‌کننده رسانه‌های اجتماعی نیز در بازار پر زرق و برق و سرگیجه‌آور محصولات خدمات زیبایی این روز‌ها صحبت از معجزه می‌کنند. بسیاری از اندیشمندان فرهنگ زیبایی، اقبال گسترده به آن را ادامه فرهنگ مصرفی جامعه مدرن می‌دانند. بدن زن باید خوش‌فرم و عاری از هر گونه نقص باشد، اما سؤال اساسی اینجاست که این تعریف از کجا آمده است و چه تفکری هر روز آن را گوشزد می‌کند. فرهنگ مصرفی پر است از کالا‌ها و بسته‌های از پیش تعیین شده‌ای که برای دریافت پاسخ‌های مشخص کدگذاری شده‌اند؛ بنابراین قدرت تحلیل استاندارد کم می‌شود و افراد شبیه هم می‌شوند. آنچه در این میان بیشتر به چشم می‌آید افزایش سهم خدمات پزشکی مربوط به حوزه زیبایی است. پس به کلینیک‌های زیبایی معروف و پرطرف‌دار در مشهد سر زدیم. دوکلینیک به طور عجیبی شلوغ بود که در یکی انواع عمل‌های زیبایی پوست و مو و در دیگری عمل بینی و پیکرتراشی انجام می‌شد. یک کلینیک زیبایی پوست و مو هم رفتیم که متعلق به چند پزشک زن بنام مشهدی است. پزشکانی که پنجه‌طلا نام گرفته‌اند. در این بین، با آدم‌های مختلفی که می‌دانستیم خودشان یک پای ثابت عمل‌های زیبایی هستند و علاقه‌مند به دانستن تازه‌های این‌طور عمل‌ها، گفتگو کردیم. سایت‌ها و کلیپ‌ها را هم دیدیم و در پایان بسیار اتفاقی، پایمان به مطب یک جراح باز شد که از هر ۴ بیمار، یک بیمارش را از پیکرتراشی منصرف می‌کرد...

 

برش اول
آرایشگر من(شخصی)

 

همیشه از داشتن دوست آرایشگر خوشحال بودم. چون منِ کارمند، می‌توانم بدون فوت وقت، از او نوبت بگیرم تا رفاقتی کارهایم را انجام دهد. مهرانه اطلاعات خوبی از تازه‌ترین عمل‌های جراحی زیبایی دارد این را می‌توان به راحتی از صورت و اندامش فهمید از عمل زیبایی بینی گرفته تا تزریق ژل به لب، بوتاکس به پیشانی و جدیدا هم به دنبال کرایولیپولیزر است. نوعی از بین بردن چاقی با دستگاه که به عمل نیازی ندارد و هرجلسه حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
صادقانه می‌گویم که بعد از هر‌بار رفتن به آرایشگاهش کمی افسرده می‌شوم و تصمیم می‌گیرم بیشتر به ظاهر خودم برسم. مهرانه مرتب و آراسته است و همیشه دنبال زیبایی بیشتر می‌گردد و معمولا با پدیدآمدن جوشی روی صورت یا بدنش یا هر ایراد جزئی دیگر، به پزشک مراجعه می‌کند.
او در آستانه رسیدن به چهل‌سالگی است، صورتی کشیده و بدون چین و چروک دارد. می‌دانم چند باری بوتاکس زده است. همان سم سفیدی که عضلات پیشانی و کنار لب را به مرور زمان، فلج می‌کند و مانع پدیدآمدن چین و چروک‌ها می‌شود؛ سم پرطرف‌داری که در هر نوبت تزریق، حدود ۲۵۰ هزار تومان هزینه می‌برد. از پزشکی شنیدم که این سم خوش آب‌و‌رنگ، با تزریق‌های پیاپی، به مرور تا ۷ لایه از پوست نفوذ می‌کند و عصب‌ها را کم کم از کار می‌اندازد و اتفاقا تزریق ادامه‌دارِ آن، پایداری پوست را نابود می‌کند.
مهرانه حالا تصمیم گرفته، به جای بوتاکس، کار جدیدی انجام دهد؛ لیفت ابرو. جراحی هفده میلیونی که طبیعتا اثر و نتیجه آن قابل مقایسه با بوتاکس نیست.
اما دوست من، همان‌قدر که به ظاهرش می‌رسد، به دنبال کسب تجربه‌های جدید و آموزش در حوزه‌های مختلف هم هست و به نظرم این وجه زندگی‌اش او را از تک‌بعدی بودن در حوزه زیبایی نجات می‌دهد.
اما بگذارید درباره کم هزینه‌ترین و پرطرف‌دارترین عمل زیبایی این روز‌ها در بین خانم‌ها نیز بگوییم. عملی که مهرانه هم انجام داده و از آن به شدت راضی است، این را از نگاه‌کردن‌های زیادش توی آینه فهمیده‌ام: تزریق ژل به لب یا همان فیلر. این عمل را آرایشگر‌ها هم در سالنشان انجام می‌دهند که طبیعتا غیر‌بهداشتی است. مهرانه می‌گفت اثر ژل‌های چینی بیشتر می‌ماند که این نشانه خوبی نیست. از او شنیده بودم که این‌طور کار‌ها می‌تواند آسیب‌هایی هم به دنبال داشته باشد. یک نمونه‌اش را خودش برایم تعریف کرده بود: یکی از دوستانم که تزریق ژل و چربی از بافت بدن به لب‌هاش، با او سازگار نبود، پروتز لب انجام داد. پروتز به صورت دائمی لب شما را برجسته نگه می‌دارد. (به نظر من پروتز لب، چیزی شبیه به کار‌هایی است که زنان و مردان قبایل سرخپوستی انجام می‌دهند: گوشه لب باز می‌شود و پروتز با فشار داخل می‌شود و لب شما تا ابد، برجسته می‌ماند!) ... منتها لب‌های دوستش بعد از پروتز، عفونت می‌کند و رؤیای زیبایی را به عفونت و لبانی آویزان می‌دهد. مهرانه می‌گفت خیلی از عمل دوستش نگذشته بود که لبش عفونت کرد و پزشک تشخیص داد که نباید پروتز از لب‌هایش خارج شود، چون در این صورت پوست لبش کش می‌آید و در‌نهایت با عمل‌های بسیاری که بعد از آن انجام داد بازهم اتفاق خاصی برایش نیفتاد و حالا لب‌هایش یک لایه گوشت اضافه آورده است.

 

برش دوم
کلیپ خشن(تحریریه)

 

حین تهیه این پرونده، با همکارانم درباره موضوع زیبایی مدام بحث می‌کنیم مقالات مختلف را می‌خوانیم و اطلاعاتمان را به اشتراک می‌گذاریم. یکی از دوستانم کلیپی را از صفحه اینستاگرام جراحی نشان می‌دهد که یکی از همین عمل‌های زیبایی به اسم ابدومینوپلاستی را انجام می‌دهد. عملی برای ازبین بردن چربی‌های اضافه و آویزان شکم و پهلو با بریدن آن. اسمش را هم پیکرتراشی گذاشته‌اند. چربی‌های اضافه را با تیغ برش می‌دهند و پوست شکم را می‌کشند و تمام چین و چروک‌ها را تا زیر شکم می‌آورند و گوشت‌های باقی‌مانده را با بخیه‌ای به شکل لبخند به هم می‌دوزند. دلشان که بخواهد بخیه را هم لیزر می‌کنند و ردش محو می‌شود. فیلم بدون هیچ کم و زیادی صحنه‌های خشنی را نشان می‌دهد که تنها توجیه پخش آن یک عمل جراحی است. به راحتی بدن فرد بریده می‌شود، بخش‌های بیرونی که حاوی چربی هستند، جدا می‌شوند و پرستار گوشت‌های اضافه را که ناف هم بخشی از آن است روی دستش گرفته و رو به دوربین نشان می‌دهد. گویا بدون ناف هم می‌توان زندگی کرد.
ظاهرا این عمل بین خانم‌ها بعد از زایمان بسیار طرف‌دار پیدا کرده است. چون بدنشان پس از وضع حمل، تغییر شکل می‌دهد. از نظر آن‌ها این تغییر شکل، یعنی «دفرمه» شدن. الهام را یکی از همکارانم معرفی کرد. او هم «ابدو» کرده و خیلی هم از نتیجه‌ا‌ش راضی است. جالب هم اینجاست که یکی از پیشنهاد‌های مهم او به کسانی که دلشان عمل زیبایی می‌خواهد، این است که یک دقیقه تاخیر هم برای انجام عمل زیبایی دیر است. او در دوره بارداری ۴۵ کیلو اضافه وزن پیدا می‌کند. دختری کاملا خوش‌استایل که کسی چربی اضافه در بدن او ندیده بود. افسردگی به سراغش می‌آید و می‌رود سراغ ابدو. چربی‌ها برداشته می‌شود و آن‌قدر پوستش کشیده می‌شود که نافش هم از بین می‌رود و حالا یک ناف مصنوعی دارد. اما همه چیز برای او به این عمل ختم نمی‌شود. به قول خودش بدنش را می‌کوباند و دوباره از نو می‌سازد. همه این کار‌ها حدود ۱۵ میلیون برای او آب می‌خورد. دوهفته بعد از این مجموعه جراحی نمی‌تواند بخوابد. تمام بدنش باند‌پیچی شده است و نشسته می‌خوابد. ولی از نظر او همه این کارها، ارزشش را داشته و الان فوق‌العاده راضی است. نه تنها از بدنش که از سبک زندگی‌اش. در جمع دوستانه آن‌ها تمام افراد شبیه او عمل جراحی کرده‌اند. عکس‌هایشان را در اینستاگرام می‌بینیم. لب‌هایشان پروتز، پشت پلک‌ها برداشته شده، ژست‌هاشان هم شبیه هم است.
آن‌ها حالا که دیگر چیزی برای عمل کردن و تغییر ندارند، رفتن به باشگاه‌های خاص و ورزش‌های خاص را تجربه می‌کنند...



برش سوم
کلینیک اول (مردان سلفی بگیر)

 

با افزایش نرخ ارز شاهد افزایش حضور گردشگرانی از کشور‌های همسایه به ویژه عراق در ایران و شهر خودمان مشهد هستیم. طوری که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور اعلام کرده، ورود گردشگران از عراق نسبت به سال گذشته، ۹۰ درصد افزایش داشته است. البته آن‌ها اوایل برای زیارت، گردشگری و تفریح می‌آمدند، اما با پیشرفت‌های پزشکی در ایران، علاقه‌مندی‌ها و ذائقه گردشگران نیز متنوع شده و این روز‌ها عمل‌های درمانی و زیبایی به عنوان گزینه‌ای در بسته سفر افزوده شده‌اند. سفر‌های درمانی غالبا شامل چشم و دندان می‌شود و جراحی‌های زیبایی به ۳ دسته تقسیم شده‌اند: کاشت مو که در ۹۵ درصد مردان انجام می‌شود. اما عمل زیبایی بینی و پیکر‌تراشی در زنان طرف‌دار دارد.
جعفر یکی از لیدر‌های قدیمی گردشگران خارجی برای کلینیک‌های زیبایی است. او حاضر نمی‌شود حضوری همراهی‌مان کند، اما تلفنی راهنمایی‌های لازم را برای پیدا کردن کلینیک‌های مورد علاقه گردشگران انجام می‌دهد؛ بنابراین به واسطه راهنمایی‌های او به یکی از همین کلینیک‌های معروف که عراقی‌ها در هنگام ورود به مشهد، دنبالش هستند، می‌رویم. طبقه ششم ساختمان بلندبالایی در یکی از خیابان‌های شلوغ از اداره‌های مشهد و پرترافیک وارد فضایی مجلل و زیبا می‌شوم که بیشتر شبیه لابی هتل‌های چند ستاره است؛ و این شبیه بودن آنجا رخ می‌نماید که خدمتگزاران کت و شلواری و اتوکشیده با سینی‌های نقره‌ای در دست، در حال آمد و شد و چیدن میز نوشیدنی‌های سرد و گرم برای مهمانان تازه رسیده از گرمای کشور‌های عربی هستند. آب پرتغال و شربت لیمو تا چای و قهوه مهیاست. جالب اینجاست که خیلی‌هاشان با همان ساک و چمدان سفر، به کلینک آمده‌اند و این نشان می‌دهد که این مرکز زیبایی، خدمات اقامت را هم برایشان مهیا خواهد کرد. عرب‌ها برای کاشت مو باید ۴ روز در ایران بمانند. ۳ روز کاشت و یک روز هم شست‌وشو. عمل بینی هم حداقل اقامتش ۱۰ روز است.
کفش‌های براق و چرمی مردان جوان عرب، صدای پارکت‌های چوبی کلینیک را تق و تق در می‌آورد. سرخوشانه با سر‌های تاسشان که برق می‌زند و برخی هم با مو‌های سیاه تازه رسته، از این سو به آن سو می‌روند و اشتیاق عمل کاشت مو در چشمانشان هویداست. دسته‌جمعی در فضای زیبای کلینیک سلفی می‌گیرند. شاید که می‌خواهند با اسم و رسم این مکان، در فضای مجازی فخر‌فروشی کنند. عکس دوستانشان را بعد از عمل کاشت مو، در گوشی‌ها به هم نشان می‌دهند و با ذوق می‌خندند. شنیده‌ام که مردان عرب، موهایشان را خیلی دوست دارند و حاضر نیستند کمی‌کچلی را هم تحمل کنند.
در بین این جمع، احساس غریبگی می‌کنم. یک مراجعه‌کننده ایرانی هم پیدا نمی‌کنم که کنارش بنشینم و با او گفتگو کنم. به یاد حرف‌های جعفر لیدر می‌افتم: «عرب‌ها مشتاق عمل‌کردن در ایران هستند. از نظر آن‌ها بهترین پزشک‌های چشم و دندان و زیبایی در ایران حضور دارند. آن‌ها همیشه می‌گویند ما در کشورمان تجهیزات مدرن داریم، اما متخصص نداریم و در کشور شما برعکس است.
نزدیک میز پذیرش نشسته‌ام. منتظر نوبت برای مشاوره رایگان هستم. پذیرش دو بخش دارد: ویژه مراجعه‌کنندگان داخلی و خارجی. بیشتر کارمندان اینجا خانم هستند و بدون استثنا عمل زیبایی روی صورتشان کاملا دیده می‌شود. ۵ بینی قلمی، ظریف و سربالایی.
مشاوره رایگان گرفته‌ام. داخل می‌شوم. آینه‌ای روی میز خانم دکتر، تنها جلوه مهم اتاق اوست که وقتی روی صندلی می‌نشینی، چشمت در آن می‌افتد. می‌پرسد: می‌خواهید چه کاری برای پوستتان انجام دهید. از آنجایی که چیز زیادی در ذهن ندارم، سؤالش را با سؤال پاسخ می‌دهم: نظر شما باتوجه به چیزی که می‌بینید، چیست؟ با دقت به صورتم نگاه می‌کند و می‌گوید: لطفا بخندید و به خودتان در آینه نگاه کنید. خط‌ها را می‌بینید؟ یک خط اخم هم روی پیشانی‌تان دارید که دارد کم‌کم عمیق می‌شود. می‌بینیدش؟ تایید می‌کنم و از نگاه کردن به آینه پرهیز. آینه در این فاصله نزدیک و مشاورِ خُبره‌ای که بدون رودربایستی درباره پوستت نظر می‌دهد، و ایراد می‌گیرد.
تشخیص او این است که باید منافذ پوستم بسته‌تر شود و نیاز به جوان‌سازی هم دارم. انجام عمل «آر اف» تا چهارجلسه را پیشنهاد می‌دهد. آر اف، عملی برای ایجاد شوک‌های ریز به پوست است. به آن سم بوتاکس هم نیاز دارم تا بتوانم روز‌های سی‌سالگی‌ام را بدون نگرانی از عمیق‌شدن خط‌های لبخند و پیشانی، بخندم، اخم کنم و بگذرانم...
 

برش چهارم
کلینیک دوم(‌زنان غمگین)

 

در مسیر یکی از قدیمی‌ترین کلینیک‌های زیبایی در محله سجاد هستم که چند دختر نوجوان را می‌بینم. پوست‌هایشان خوش آب و رنگ است و هیچ‌کدامشان نشانی از عمل زیبایی ندارند و هنوز قیافه‌هایشان شبیه هم نشده است.
از آن‌ها آدرس کلینیکی را می‌پرسم که یکی‌شان کمی‌دورتر را نشان می‌دهد. با آن‌ها رفیق‌تر می‌شوم، ازآن‌ها می‌خواهم بدانم تا به حال به عمل زیبایی فکر کرده‌اند؟ یکی‌شان با سادگی می‌گوید: بله من سال دیگه می‌خواهم بینی‌ام را عمل می‌کنم از حالا نوبت گرفتم. هفده ساله است و بینی‌اش کمی‌گوشتی. دوستش با تعجب نگاهش می‌کند و می‌گوید: جدی می‌گی مونا؟ چرا تا حالا نگفته بودی.
طی تهیه این گزارش متوجه شدم اولین و پرتعدادترین عمل جراحی زیبایی همچنان عمل بینی یا رینوپلاستی است. جذب این عمل در نوجوانان بیشتر است. با توجه به پزشک و نوع بینی افراد قیمت هم متفاوت است. البته الان با وجود عمل‌های زیبایی دیگر مثل لیپوماتیک و لیپوساکشن و ابدومینوپلاستی که روی تنه و برای از بین بردن چربی‌های اضافی شکم و پهلو پشت انجام می‌شود، عمل زیبایی بینی خیلی روی بورس نیست.
به کلینیک می‌رسم. چند خانم عرب با همان صورت‌های پربزک و پوشش عرب‌ها که لباس‌هاشان به تنهای فربه‌شان چسبیده و شال‌های زرق و برقی که بالای سرشان با سنجاق بسته‌اند، نشسته‌اند. مرتب هستند و بوی عطر تند عربی نمی‌دهند. ظاهرا چند نسل مختلف از یک خانواده برای عمل آماده می‌شوند. جعفر گفته بود که عرب‌ها از سن سی تا شصت سالگی عمل جراحی می‌کنند؛ و البته این آمار برای ایرانی‌ها خیلی زودتر شروع می‌شود.
دائم به این فکر می‌کنم که برای چه عملی آمده‌اند و چرا این قدر خانم‌های عرب دارند در ایران تن به تیغ جراحی می‌سپارند. البته از خانمی عرب که عروس ایرانی‌هاست، شنیدم، به‌جز چشم و هم‌چشمی و تأثیر فضای مجازی و رسانه‌ها، اعتماد به نفس برخی خانم‌های عرب، نسبت به ظاهرشان پایین آمده است. ظاهرا آن‌ها به دنبال شبیه شدن به ظرافت‌های ظاهری و رفتاری زنان ایرانی و ترک هستند. زنان عرب، نمی‌خواهند از مظاهر تمدن و تجدد عقب بمانند و تن به عمل‌های مختلف که بیشترینش بینی و از بین بردن چربی‌های اضافه است، می‌سپارند تا بتوانند توجه مرد خود را جلب کنند.
اینجا هم مشاوره رایگان است. به پذیرش می‌گویم برای اقواممان که در عراق زندگی می‌کنند از خدمات اینجا اطلاعات می‌خواهم. او هم انگار که این جمله‌اش روی تلفنی گویا ضبط شده باشد، می‌گوید «ما برای عرب‌ها همه کاری می‌کنیم. البته همان‌ها را برای ایرانی‌ها هم انجام می‌دهیم.» پزشک اینجا هم خانم جوانی است که با حوصله زیاد، نیاز‌ها پوستم را بیان می‌کند. صحبت‌ها و تشخیصش شبیه همان پزشک کلینیک قبلی است. از قیمت کاشت مو برای ایرانی‌ها می‌پرسم. عدد ۷ میلیون را می‌گوید. می‌گویم چقدر زیاد، که جوابش این است: ما خیلی قدیمی هستیم و تخصصمان بالاست. صدای شیطنت بچه‌های آن خانواده عرب می‌آید. روی مبل‌ها، چیزی خمیری شکل را هی کش و قوس می‌دهند و از شکلی به شکلی دیگر در می‌آ‌ورند.
 

برش پنجم
کلینیک سوم(پنجه طلایی‌ها)

 

یکی از کلینیک‌های معروف پوست و مو و زیبایی در خیابان کلاهدوز است که تقریبا تمام پزشکان معروف به پنجه طلایی مشهد در آن حضور دارند. فاطمه کارمند است و در آستانه سی‌ونه سالگی تصمیم گرفته است رسیدگی به مشکلات پوستش را در این مجموعه انجام دهد. گرچه خودش می‌گوید که اگر آن لکه قهوه‌ای روی بینی‌اش نبود کاری به این چیز‌ها نداشت. می‌گوید: «۱۰ سال پیش آن لکه روی پوستم پدید آمد و روز به روز پررنگ‌تر شد. آن زمان هنوز عمل‌های زیبایی جا نیفتاده بود. برای همین با دارو‌های گیاهی خوردنی به دنبال از بین بردن لکه‌ها بودم. می‌خواستم علت اصلی را که احتمالا از کبدم بود رفع کنم. اما درنهایت از سال پیش تصمیم گرفتم، به دکتر پوست مراجعه کنم. او ادامه می‌دهد: «در ابتدا کرم‌های روز و شب استفاده می‌کردم تا اینکه به تشخیص پزشک، نوبت به لیزر رسید و تا حالا ۶ جلسه را طی ۸ ماه رفته‌ام که تا اینجای کار حدود دومیلیون تومان برایم تمام شده است. ۳ جلسه برای جوان‌سازی پوست رفتم که براساس شات‌های دستگاه روی صوتم هزینه‌هایش محاسبه می‌شد و ۳ جلسه هم میکرونیدل برای لکه‌ها انجام دادم.»
او از نتیجه این کار‌ها راضی است و می‌گوید که سرعت تأثیرگذاری لیزر بالاست و واقعا منافذ پوستش بسته شده و لکه‌ها هم کمرنگ شده‌اند. منتها حرفش یک چیز است. اینکه پزشکان گاهی بیشتر از نیاز‌های اصلی پوست، نسخه می‌پیچند. هنوز یک عمل زیبایی را انجام ندادی، کار دیگری تجویز می‌کنند و مراجعه‌کنندگان را در معذوریت قرار می‌دهند. او می‌گوید: پزشکان به فکر توانایی پرداخت مراجعه‌کنندگان نیستند و دائم مشکلات جدید می‌تراشند. از طرفی، انگار علت اصلی مشکلات پوستی را نمی‌دانند یااینکه آن را نمی‌گویند و حتی انتظار دارند که خود بیمار درباره مشکلاتش بگوید. درحالی که کاملا مشخص است که دلیل بیشتر مشکلات پوستی سوءتغذیه است و آن‌ها می‌توانند در این باره هم مشاوره بدهند و فقط به فکر انجام عمل‌های زیبایی بیشتر نباشند.
مرجان هم برای استفاده از دستگاه‌های لاغری موضعی به این کلینیک مراجعه کرده و منتظر است نوبتش برسد. اشتیاق چشمانش را نمی‌تواند پنهان کند. برایم می‌گوید: «این دستگاه‌ها فوق‌العاده بودند. این بار دوم است که می‌آیم.» او مانند یک متخصص درباره دستگاه‌ها حرف می‌زند. «آراف، کلاژن‌سازی می‌کند، یعنی پوست را جوان می‌کند. دستگاه ال پی جی هم چربی‌ها را با ساکشن قوی می‌شکند. کبیتیشن هم، چربی‌ها را با اشعه می‌سوازند و عمیق‌تر به بدن نفوذ می‌کند.»
قبل از رفتن زیر دستگاه از او می‌پرسم شما که اندام خوبی دارید و چاق نیستید، چرا این کار را انجام می‌دهید. می‌گوید: «به کار‌های زیبایی علاقه دارم. بااینکه تا حالا یک بار هم همسرم ایرادی از ظاهر من نگرفته است. اما دوست دارم بیست باشم. نامبر وان.»
حالا او قصد دارد در بار دوم مراجعه به کلینیک، از هر سه دستگاه با هم استفاده کند. چون ترکیبش را مؤثرتر می‌داند. البته متصدی دستگاه‌ها هم می‌گوید باتوجه به چربی و وزن افراد، حداقل ۱۰ جلسه برای تأثیرگذاری لازم است. ۱۰ جلسه چیزی حدود دومیلیون تومان می‌شود و انگار این مبلغ، به چشم کسی نمی‌آید و با جان و دل پرداخت می‌شود.
مرجان برای رفتن به اتاق آماده می‌شود. لباس سفید چسبانی شبیه لباس غواصی می‌پوشد که ویژه همین دستگاه‌هاست و به قول او اگر این لباس را تنت نکنی، به خاطر مکنده‌ها، پوستت کنده می‌شود. این دستگاه‌ها از درون بدن، بافت مورد نظر را می‌لرزاند و جلوه بیرونی ندارد.
او در ادامه صحبتمان خیلی سنجیده می‌گوید: به نظرم آدم باید خودش را با زمانه خودش بروز کند. خانمی که گودی و سیاهی زیر چشمش اذیتش می‌کند یا خط خنده‌اش عمیق شده است یا ژنتیکی بینی عقابی نافرمی دارد، چانه‌اش ریز و ناموزون است و اصلا گرد پیری روی صورتش نشسته چرا نباد این طور عمل‌ها را انجام دهد. الان علم پیشرفت کرده و چه ایرادی دارد که نازیبایی‌های ژنتیکی را اصلاح کرد. البته می‌دانم که در برخی از افراد این عمل‌ها به وسواس تبدیل شده است.
بعد هم ادامه می‌دهد: خانم‌های ایرانی بدنشان را رها می‌کنند. بی‌رویه چاق می‌شوند. به پوستشان نمی‌رسند و. آن وقت مجبورند با جراحی، بدنشان را روی فرم بیاورند. ولی کاش که به ورزش و تغذیه‌شان برسند. این‌ها اعتماد به نفس آدم را هم بالا می‌برد.
با آن لباس‌های سفیدش زیر دستگاه دراز می‌کشد. چشمانش را می‌بندد. آرام است. انگار که می‌خواهد، مدیتیشن برود؛ و آن‌گاه تن و روحش را به لرزشی تند و وحشی می‌سپارد.

 

برش ششم
نصیحت‌های آقای جراح

 

تسبیح را توی دستش می‌چرخاند و می‌چرخاند و می‌گفت که بچه انقلاب است. معتقد به اینکه بچه انقلاب واقعی، در مواجهه با بیمارانش هم، صادقانه برخورد می‌کند.
ظهر پنجشنبه‌ای که در پایان تهیه این گزارش، حضوری سرزده به یک مجتمع پزشکی در بولوار سجاد داشتیم، وارد مطب جراحی شدیم که خودش در را به رویمان گشود. از بیمارستان آمده بود که سری کوتاه بزند و برود. سؤالات متداول را پرسید که دلیل حضورتان چیست و می‌خواهید چه‌کار کنید. بدون تعلل تصمیم گرفتم بگویم خبرنگارم و خوشحال از این فرصت که توانستم بدون گرفتن نوبت و این دنگ و فنگ‌ها، با یک جراح زیبایی گفتگو کنم، اما او روی خوشی نشان نداد و این صراحت و راستگویی من کارگر نشد. متوجه شدم خیلی اتفاقی از مطب یکی از جراحان خوشنام مشهد سردرآورده‌ایم که از هر ۴ بیمارش یکی را از انواع عمل پیکرتراشی منصرف می‌کند. گرچه ممکن بود آن بیمار برود جایی دیگر و عمل کند، ولی او وظیفه و رسالت خودش را انجام داده بود.
اخم‌هایش درهم فرورفته و می‌پرسد که دقیقا دنبال چه چیزی می‌گردید. می‌خواهید چه چیزی را ثابت کنید، بگویید این عمل‌ها بد است و عفونت به دنبالش می‌آورد؟
این را که گفت، یاد ماجرای خانمی افتادم که بعد از عمل لیپوساکشن فوت می‌کند. عملی که با دستگاه مکنده چربی‌ها را از بدن خارج می‌کند و روی کم‌شدن وزن هم تأثیر می‌گذارد. منتها عوارضی هم دارد که شایع‌ترین آن تنگی نفس است و آن خانم هم دچار همین ماجرا می‌شود و یک روز که اسپری‌اش تمام می‌شود، پایش به بیمارستان می‌رسد، ولی در آسانسور جانش را از دست می‌دهد.
اصل حرف دکتر این بود که شما نمی‌توانید بین مردم تأثیرگذار باشید. گفتم ما قرار نیست تخصصی درباره عمل‌های زیبایی چیزی بنویسیم و می‌خواهیم مانند یک ناظر باشیم و رفتار‌های مردم را در مواجهه با عمل زیبایی جست‌وجو کنیم. هنوز اخمش باز نشده بود، ولی گفت: ببین دخترم خود من به عنوان جراح، تا ۱۰ سال پیش فکر می‌کردم که این آدم‌هایی که دنبال عمل زیبایی هستند، بی‌کار هستند و علاف.
این را که گفت دوباره سکوت کرد و ادامه حرفش را خورد و گفت: به عنوان ناظر، دنبال این باشید که چرا باید زنان ما تن به تیغ جراحی بسپارند. اصلا دنبال این بودید؟ حرفش را تأیید کردم و از کمبود اعتماد به نفس بین آدم‌ها گفتم و اینکه این را درباره زن‌های عرب مطمئن هستم، اما ایرانی‌ها را هنوز دقیق نمی‌دانم. یعنی اینکه شما از تجربه‌هایتان در مواجهه با مردم بگویید.
بعد هم برای نشان دادن تسلط بیشترم به موضوع، از آن خانمی گفتم که با افزایش وزن بعد زایمان، عمل ابدو انجام داده و بسیار راضی است و به همه سفارش می‌کند که یک دقیقه تأخیر هم برای عمل زیبایی مجاز نیست.
گفت: ببین دخترجان من با همین عمل زیبایی، زندگی‌هایی زیادی بوده که از طلاق نجات داده‌ام. شما روی این مباحث کار کنید. چرا خانم‌های ما مجبور به عمل زیبایی می‌شوند. چون جامعه ما زن را این شکلی می‌خواهد. چون برای جامعه ما فرایند زندگی یک زن اهمیتی ندارد و آن را نمی‌بیند. اینکه در دوره‌ای بشاش و بانشاط است و بدنش روی فرم. اما وقتی فرزندی می‌آورد یا سنش بالا می‌رود، بدنش هم تغییر می‌کند. این‌جاست که همسرش از فیزیک بدنش ابراز نارضایتی می‌کند. ایراد می‌گیرد و ... کسی این را ندیده که آن زن، با همان تربیت فرزند، برای جامعه‌اش تلاش کرده. درحالی که هنوز انتظار‌ها از بدن او شبیه گذشته
است.
آقای جراح دیگر به حرف آمده بود: بینی و اندام خانم‌ها مشکلی ندارد. این ذهن بیمار جامعه است که باید عمل شود. آن وقت مطمئن باشید که ۸۰ درصد ماجرا حل خواهد شد و این عمل‌ها کاهش پیدا می‌کند.
در آخر هم حرفش را این‌گونه تمام کرد: شما می‌پرسید این عمل‌ها خوب است یا نه. بروید تحقیق کنید که چرا درصد این عمل‌ها در فلان مملکت کم است. آن‌ها چه کار‌هایی می‌کنند که فرزندانشان در تحصیل موفق‌ترند. مثالی می‌زنم، اگر در جامعه‌ای دیدید یک نفر معتاد است، ایراد از همان یک نفر است، صدتا هم باشد ایراد از همان‌هاست، ولی وقتی اپیدمی‌شد، ایراد از جایی دیگر است. ما باید ایراد‌ها را حل کنیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.