سالمندی فصلی پر چالش است؛ هم برای خود فرد و هم برای کسانی که با او در ارتباط اند. همه افراد به نوعی به تجربه این چالشها دچار فرسایشهای گوناگون میشوند. موضوع والدین سالمند، مسائل خاص خود را دارد؛ اما بسیار خاصتر میشود وقتی در برابر تک والد قرار میگیریم. تنهایی اجباری، سختترین چالش خود فرد سالمند است.
فراق یار رفته و اینکه فرزندان با هم نمیتوانند جای همسر را برای او پر کنند، مسائلی پیش میآورد که اگر به ظرافت پاسخ نیابد، به وخامت اوضاع میانجامد. فقرِ توان حرکتی از یک سو و نپذیرفتن آن از سوی دیگر، چالشی است که هم سالمند را خسته میکند و هم وابستگان را.
دیده ایم سالمندی که بی تکیه بر عصا، توان قدم از قدم برداشتن ندارد؛ اما میخواهد با فرزندان خود به بازارگردی برود. اگر بشنود که «برای شما سخت و خسته کننده است»، به سختی واکنش نشان میدهد و گوینده را به عنوان فردی ناسپاس چنان به حرف میگیرد که از گفته خود پشیمان میشود. خدا نکند بیماری اتفاق افتد که بسته به سوادِ بهداشتی و تاب آوری در برابر درد، به واکنشها تفاوت خواهد داد.
این جدا از مسئله پنهانِ «بیمارنمایی» است که گاه در برخی سالمندان شاهدیم. فکر میکنند که اگر مثلا فرزند خودشان دارو را به آنان بدهد، اثر گذارتر است تا اینکه مثلا عروس وداماد بخواهند متکفل این امر شوند. یادم هست روزی در داروخانه، خانمی آمد و به اصرار از مرد داروخانه دار میخواست که دقیقا دارو با آنچه در مرحله قبل گرفته، همسان و حتی هم رنگ باشد.
میگفت مادرشوهرش، از او نمیپذیرد که داروها ولو با رنگ متفاوت، یک نوع است. داروخانه دار آنچه را میتوانست هم ساز کرد؛ اما داروهای دیگر را نمیتوانست. پیرزن را به داروخانه آوردند تا دکتر برایش توضیح دهد؛ اما نمیپذیرفت و آن را به حساب کوتاهی عروسش میگذاشت.
بیمارنمایی هم انگار به نوعی یک سپر دفاعی است که سالمند برای جلب توجه به آن اقدام میکند. بنده خدایی میگفت هروقت به شهر مان میروم، پدر تا مرا میبیند، یاد دکتر میافتد و باید او را نزد پزشک ببرم. دکتر هم میداند که بیماری خاصی- الحمدلله- در میان نیست؛ لذا با نسخه کردن چند داروی تقویتی، سر و ته قضیه را هم میآورد. باری، چالشهای این فصل پرشمار است و متخصصان با احصای آن راههای متعادل سازی را هم فهرست کرده اند.
هرکدام از ماها هم تجربیاتی داریم در این زمینه که به اشتراک گذاشتن آن در اصلاح رفتار عمومی میتواند مؤثر باشد. آنچه، اما نباید از یاد برد، بلکه مدام باید در یاد داشت، این است که حرمت و محبت و تکریم، حق سالمندان به عنوان بزرگان خانواده است. آنان پیر شدند تا ما قد بکشیم. این راه تقدیر ما هم هست. سالمندی، فردای همه ماست. امروز درست رفتار کنیم تا فردا با ما به احترام رفتار شود.