شهرآرانیوز؛ این اتفاق برخلاف کاری بود که بایدن در سال ۲۰۲۱ انجام داد و با این افراد جلسه گذاشت تا برای سانسور مخالفتها در مورد گسترش بیماری کووید و قرنطینه کار کنند؛ و در حالی که منتقدان سادهدل، این افراد را به عنوان اطاعت کردن فرصت طلبانه مورد تمسخر قرار میدهند، این لحظه نمادین ممکن است منعکس کننده نقطه عطف عمیقی در فرهنگ آمریکایی باشد.
همانطور که تام هالند، مورخ برجسته بریتانیایی، استدلال میکند، موفقیت بینظیر غرب در سه قرن گذشته مستقیماً به دین نسبت داده میشود، بهویژه اصلاحات پروتستانی که در قرن شانزدهم اتفاق افتاد.
این اصلاحات بود که به طور منحصر به فردی مردم عادی را از ظلم قرون وسطایی پادشاهان و پاپهای روم رها کرد که به نوبه خود منجر به مفاهیم غربی آزادی و حقوق فردی شد که ایالات متحده براساس آن الگوبرداری کرد.
هالند استدلال میکند که مفهوم برابریخواهانه آزادی فردی اصلاحطلبان یعنی «اولها آخرین خواهند بود و آخرینها اولین خواهند بود»، که مدرنیته از آن زاده شد و روشنگری، انقلابهای علمی و صنعتی، انقلابهای فرانسه و آمریکا، لغو بردهداری و جنبشهای حقوق مدنی و تقریباً هر ایده ماندگار دیگری که بشریت را از فقر و ستمگری که از دوران باستان در همه جا وجود داشت بیرون آورد.
اما از دهه ۱۹۶۰، ایمان، مورد هجوم الهیدانان سکولار شبهروشنفکر اعضای هیئت علمی چپ قرار گرفت که استدلال میکردند که دین نهادی نابهنگام، فرقهگرا، مردسالار یا ظالمانه است.
این دانشگاهیان به عنوان نوادگان روشنفکر فرانتس فانون و هربرت مارکوزه که پیشگامان چپ ضد غربی بودند آموزشهای جدید ساختارشکنانهای یعنی رهایی از ایدهها و نهادهای قدیمی را بر تن کردند که بیشباهت به تلاش رئیس جمهور سابق چین یعنی مائو برای خلاصکردن چین اواسط قرن گذشته از اندیشه چهار پیر در این کشور نیست.
این آیین سکولار سرانجام پایه ایدئولوژیک چپ مترقی پستمدرن را تشکیل داد که مرزهای امن تعصب را پنهان میکنند. یک صنعت انتفاعی چند میلیارد دلاری جدید که داروها و جراحیهای تغییر جنسیتدهنده برگشتناپذیر را برای خردسالان بازاریابی میکند که اغلب بدون رضایت والدین یا پشتوانه علمی مناسب (علیرغم سرزنشهای اخیر یک اسقف از ترامپ)، خود را جلوه داده است.
اندکی از اینها مطابق با عقل سلیم آمریکاییها بود و در برابر بررسی تجربی مقاومت نکرد. اما، همانطور که موسی الغربی، جامعهشناس، به تفصیل توضیح داده، این باورهای تجملی در خدمت افزایش سرمایه اجتماعی نخبگان روشنفکری که آنها را به خود مشغول کرده بود، انجام شد.
زوال ایمان همچنین با از بین رفتن اعتماد به نهادها، ظهور نیهیلیسم فرهنگی، انحلال خانواده، قطبی شدن، و افزایش چشمگیر انزوا، اضطراب و اختلالات روانی همزمان بود؛ و این همان انحطاطی است که نویسندهای به نام راس دوتات آن را نشانگر فرسودگی فرهنگی و افول تمدنی میداند؛ و این همان چیزی است که به پوپولیسم ترامپ دامن میزند.
آرتور بروک، کارشناس حوزه شادی، گزارش میدهد که ۶۰ درصد از زنان سفیدپوست زیر ۳۰ سال دارای نوعی اختلال روانی هستند. جاناتان هیدت روانشناس اجتماعی مستند میکند که چگونه نشانههای جدید پست مدرنیسم، خودشیفتگی هویت، و اعتیاد به رسانههای اجتماعی، ذهنهای جوانان را دوباره طراحی میکند و ناراحتی و ناکارآمدی گسترده را تسریع میبخشد.
دو روز پس از مراسم برگزار شده در کلیسای سنت جان، ترامپ یک کنفرانس مطبوعاتی با مدیران عامل هوش مصنوعی درباره طرح Stargate برگزار کرد که یک تلاش مشترک ۵۰۰ میلیارد دلاری برای رهبری آمریکا در انقلاب هوش مصنوعی و استفاده از قدرت آن برای درمان سرطان و سایر بیماریها و بهبود کلی وضعیت انسانها است.
بنابراین، یک ارتباط عمیق بالقوه بین کلیسای سنت جان و استارگیت وجود دارد.
از زمان جنگ جهانی دوم، ریاست جمهوری کندی در دهه ۱۹۶۰، و جنگ با سرطان در دهه ۱۹۷۰، این نوع لحظات امیدواری ملی آمریکا با هدف مشترک در این کشور که به طور فزاینده شاهد افزایش سکولاریسم و فردگرایی بوده بسیار اندک اتفاق افتاده است.
پس سوال اصلی این است که آیا لحظه نمادین «مرا به کلیسا ببر» در سنت جان، آغازی واقعا رستگارانه به سمت ارزشهای جهانشمولی است که غرب را ساخت؟
اگر ترامپ اکنون بتواند دیدگاه احیای ارزشهای آمریکایی خود را فراگیر و نه انحصاری تعریف کند، در آن صورت میتواند یک همسویی مجدد فرهنگی را به وجود آورد که به اندازه تجدید نظر سیاسی در انتخابات ۲۰۲۴ مهم است.
اما موفقیت در این حوزه بستگی به این دارد که واقعاً وحدت در عین کثرت باشد یعنی مجموعهای از ارزشهای مشترک به جای الهیات مبتنی بر هویت فرقهای چپ؛ و در حالی که نخبگان چپگرا ممکن است عقبنشینی کنند، رای دهندگان چپ و راست هر دو تشنه یک جامعه منسجمتر و هدف ملی هستند. آنها از قبیلهگرایی خسته شدهاند.
اگر لحظه سنت جان در واقع نشان دهنده بازگشت به ارزشهای اصلاحطلبی یعنی کار سخت، اجتماع، هدف مشترک و فرصتهای برابر باشد، آنگاه یک اجماع جدید دو حزبی میتواند پدیدار شود؛ و این مرزهای امن کلید هر دموکراسی است، زیرا به تحکیم انسجام و اعتماد به سیاست کمک میکند.
همانطور که مارتین لوتر کینگ جونیور تصور میکرد، یک رژیم واقعی از فرصتها و شایستگیهای برابر، فرد را تشویق میکند تا بدون در نظر گرفتن میراث به اوج برسد.
یک دفاع محکم، جلوی کارهمه نوع بازیگران بد را از انجام کارهای بسیار بد برای بسیاری از افراد بی گناه در صحنه جهانی را خواهد گرفت. پوپولیسم میتواند به احیای مشترک منتهی گردد، اگر به روش درست با آن برخورد شود.
اگرچه هدف ظاهراً متفاوت است، اما این دو رویداد یعنی حضور رئیس جمهور و غولهای فناوری در کلیسای سنت جان و پروژه استارگیت ممکن است نقاط مرتبط مهمی در مسیری به سمت یک لحظه فرهنگی و عصری جدید باشند.