نگرانی هواداران از آینده «جیمز باند» پس از تصاحب آمازون پژمان بازغی تهیه‌کننده سریال می‌شود آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۴ اسفند ۱۴۰۳) جشنواره بین‌المللی سیمرغ بازتاب هویت ایرانی با دیدگاه حماسی است آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۴ اسفند ۱۴۰۳) تأکید جشنواره بین‌المللی سیمرغ بر اهمیت جایگاه حماسی فردوسی جزئیات رفع مشکل هم‌پوشانی بیمه اصحاب فرهنگ و هنر اجرای نوروزی علی رهبری در روسیه فراخوان هفته فیلم و عکس انجمن سینمای خراسان رضوی منتشر شد | جشن استانی فیلم کوتاه در مشهد لئوناردو دی کاپریو بدلکار می‌شود! آمار فروش سینمای ایران ( ۲۷ بهمن تا ۴ اسفند ۱۴۰۳) + عکس سریال‌های ماه رمضان و نوروز ۱۴۰۴ درگذشت سلیمان سیسه، فیلمساز آفریقایی و داور جشنواره سینماحقیقت نامزد‌های ادبیات جایزه کتاب سال را بشناسید + اسامی نازنین بیاتی و مهسا حجازی در پشت صحنه سریال تاسیان + عکس صحبت‌های ابراهیم حاتمی‌کیا درباره ساخت فیلم موسی کلیم‌الله(ع) برگزاری کنسرت لئو روخاس در تهران + زمان تعویق در اکران فیلم مرد عنکبوتی ۴
سرخط خبرها

صل علی سه‌ترکه، گلوبالی و وطن

  • کد خبر: ۳۱۷۴۹۹
  • ۰۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۴
صل علی سه‌ترکه، گلوبالی و وطن
یک شارژ موبایل آمده‌ام مشهد. صبح گوشی را از شارژ کشیدم و نشستم توی تاکسی، آمدم فرودگاه و امشب هم قرار است برگردم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

یک شارژ موبایل آمده‌ام مشهد. صبح گوشی را از شارژ کشیدم و نشستم توی تاکسی، آمدم فرودگاه و امشب هم قرار است برگردم. دانشگاه فردوسی یک جشن دعوتم و شعرخوانی دارم. مراسم شیرینی است. این نسل هوش‌ربا و حیرت‌آورند در دریافت و درک ادبیات؛ حتی اگر رشته ادبیات نخوانند و شاعر و داستان‌نویس نباشند. بعد از جشن آمده‌ام حرم.

چندساعتی تا پروازم وقت دارم و شارژ گوشی‌ام روی ۴۶ است. زیارت کرده‌ام، اشک ریخته‌ام. سبکم. کنار قبر آقای رئیسی نشسته‌ام و توی گوشی و مجازستان می‌چرخم. طبق معمول که هر چیزی یک مدت مد می‌شود، شوخی‌ها رفته است سر «صل علی سه‌ترکه...». 

از دابسمش بگیر تا شوخی و تحلیل و کدگشایی از این جمله شیرین. این را می‌گذارم یک طرف ذهنم و از طرفی دیگر زنی دیگر حرف‌هایش فراگیر شده است. مدیرعامل یک شرکت بزرگ است و فکر می‌کند هرچه بیشتر از کلمات انگلیسی استفاده کند، باکلاس‌تر، جذاب‌تر و شیک‌تر است. شوخی‌ها با این ویدئو هم فراوان است.

می‌گردم و ویدئوی اصلی هردو زن را می‌بینم. زن اولی که گلپایگانی است و «صل علی سه‌ترکه» را گفته است، بعید می‌دانم آخرین‌باری را که کرم آب‌رسان و مرطوب‌کننده به دست و صورتش زده است، یادش باشد. چادرش بور است و یقین دارم سنش را که بپرسی، چهره‌اش از شناسنامه مسن‌تر است. با همه تار‌های صوتی‌اش، با همه حنجره‌اش فریاد می‌زند «آمریکا برای ما یه پشه ست...» و بعد ادامه می‌دهد «صل علی سه‌ترکه/ چشما ترامپ بترکه...»

زن تحلیلگر سیاسی نیست، علوم سیاسی نخوانده، فرق ناو و کشتی و لندینگ‌کرفت را هم نمی‌داند. ولی یقین دارد آمریکا در برابر قدرت خدا و خون شهدای مظلوم پشه است. زن دومی، اما معتقد است ما گلوبالی هستیم، با شرکت اصلی رابطه داریم و این وصل‌بودن را مدام جار می‌زند و ضمانت حضور و وجود و قدرتش می‌داند. زن اولی توی بقالی محب به احتمال قوی حساب دفتری دارد، بدهکار است، روی یارانه‌اش خیلی حساب می‌کند و همه قابلمه‌هایش رنگ‌ورو‌رفته و کج‌و‌معوج است. 

زن دومی بیشتر بیرون غذا می‌خورد و حواسش هست وقتی فنجان چای را می‌گیرد، انگشت کوچکش را از فنجان فاصله بدهد و در جلسات متعدد برای هر جلسه یک تم و یک عطر و یک لباس دارد.

خدا کند یکی پیدا شود بزند توی دهان من و بگوید غلط است، دروغ می‌گویی. ولی دلم می‌گوید زبانم لال، اگر یک روز جنگی شود، این زن اولی است که پسرش را از زیر قرآن رد می‌کند و به جبهه‌ها می‌فرستد و خودش از همان بقالی با پول یارانه‌اش شکر قرضی می‌خرد که برای رزمنده‌ها مربا بپزد و زن دومی به محض خواندن اولین خبر از جنگ توی گوشی‌اش، دلار‌ها و شمش‌ها را می‌ریزد توی چمدان و با اولین پرواز می‌رود دبی و توی پنت‌هاوسش از فنجان کاپوچینویش فیلم می‌گیرد با یک موسیقی بی‌کلام و استوری می‌گذارد: «لعنت به جنگ و آتش‌افروزی. فرصت‌ها را نسوزانیم، ایران عزیز! دلم برایت تنگ می‌شود...». ولی رسانه‌های شیطان و سربازهایش کاری می‌کنند ما آرزو کنیم جای زن دومی باشیم، گلوبالی شویم، به شرکت اصلی وصل باشیم و به زن اولی بخندیم و تحقیرش کنیم....

توی حرم برای هردوشان دعا می‌کنم. هردو ایرانی‌اند، هرچند یکی‌شان تلاش می‌کند از کلمات انگلیسی بیش‌ازحد معمول استفاده کند و یکی اتفاقا یک ضرب‌المثل بومی را بازآفرینی می‌کند و حالا همه ایران می‌دانند «صل علی سه‌ترکه» یعنی چی. برای عاقبت‌به‌خیری همه ایرانی‌های همه‌جای دنیا دعا می‌کنم و از امام‌رضا (ع) می‌خواهم که چشم ناپاک و اهریمنی به این خاک مقدس و پاک نیفتد. شارژ گوشی‌ام شش درصد کم شده است. گوشی را می‌گذارم جیبم و می‌روم به نیابت از هرکدامشان دو رکعت نماز مستحبی می‌خوانم. از طرف هردوشان سلام می‌دهم و می‌زنم بیرون.

از باب‌الجواد (ع) آخرین نگاهم را به حرم می‌اندازم و تاکسی می‌گیرم به مقصد. راننده تاکسی به همکارش می‌گوید: جِوادآقا، مُو رَفتُم... همی دربستی رِ بِرِسِنوم فرودگا، مُرُم لاستیک نو بِندِزُم. دم عیده، همی زبون‌بسته‌م یک کفشی عوض کنه. جِوادآقا می‌گوید: به‌به! لاستیک نو، روکشاتم که او هفته نو کردی. ماشالا، «صل علی سه ترکه/ چشم حسود بترکه...» همه می‌خندیم.... هوا قند است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->