ویدئو | باز این چه شورش است که در خلق عالم است شهردار مشهد مقدس: عملیات اجرایی فاز اول ساماندهی و تجهیز بوستان جهان‌شهر آغاز می‌شود فراهم‌شدن امکان مشاهده آنلاین ظرفیت پارکینگ‌های مشهد در روز عاشورا (۲۶ تیر ۱۴۰۳) آماده‌باش نیرو‌های فضای سبز محدوده حرم رضوی در تاسوعا و عاشورای حسینی حریق کارگاه چوب در جاده کلات (۲۵ تیر ۱۴۰۳) ۲۶۰ هیئت مذهبی در مشهد مجوز فعالیت دارند عزاداری ظهر تاسوعا در آرامستان بهشت رضا(ع) مشهد + تصاویر فرماندار مشهد خبر داد: تامین زیرساخت‌های خدماتی و امنیتی برای زائران حسینی ۸۰۰ ایستگاه صلواتی به‌مناسبت ماه محرم در مشهد برپا شده است پیش‌بینی تردد ۵۰۰ هزار زائر خارجی مقیم و غیر مقیم از مرزهای کشور | صدور گذرنامه اربعین تنها با ۶۵ هزار تومان انتصاب سرپرست شرکت نمایشگاه بین‌المللی مشهد مقدس (۲۴ تیر ۱۴۰۳) دیدار هیئت عالی شهرداری مشهد با رئیس مجلس استان نجف تعطیلی بازار‌های سیار و ایست‌کار‌ها در روز تاسوعا و عاشورای حسینی ۱۴۰۳ در مشهد سامان‌دهی غرفه‌های شهرداری مشهد در بوستان‌های سطح شهر برگزاری هیات نوجوانان محله احمدآباد مشهد در شب عاشورای حسینی اوج گرما در مشهد | هتل‌های مشهد موظف به استفاده از ژنراتور اختصاصی شدند تعطیلی موزه‌های خراسان‌رضوی به‌مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی  خدمت‌رسانی به عزاداران حسینی با حداکثر ظرفیت | فعالیت بیست‌وچهارساعته ۱۵۰۰ پاکبان پیرامون حرم امام‌رضا(ع) در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی رخت عزای حسینی بر تن مشهد هوای کلانشهر مشهد امروز آلوده است (۲۴ تیر ۱۴۰۳) زمان بهره‌برداری از پایانه مفتح مشهد اعلام شد
سرخط خبرها

بافندگی برای مال و حال

  • کد خبر: ۳۵۴۶۴
  • ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۰
بافندگی برای مال و حال
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
خر همچنان که وسیله اصلی رفت‌وآمد در قدیم بود، وسیله اصلی بارکشی هم به حساب می‌آمد. آن‌ها که خری داشتند، بسته به اینکه چه باری را قرار است با الاغ جابه‌جا کنند، هم از «خورجین» استفاده می‌کردند و هم از «بارجامه». خورجین، ویژه حمل خربزه و امثال آن بود، اما بارجامه برای حمل خاک، کود و مانند آن استفاده می‌شد. استفاده از آن هم به این شکل بود که وقتی به مقصد می‌رسیدند، از یک طرف بارجامه را هل می‌دادند تا از پشت حیوان، پایین بیفتد، بعد هم آن را برمی‌گرداندند و همه آنچه در بارجامه بود، خالی می‌شد. درباره پالان خر و جنس آن و نحوه دوخت و دوزش پیش از این، نوشتم.
 
جنس بارجامه از پارچه قرص و محکمی بود به نام «شارکی» یا «شالکی». از همین پارچه‌ها برای پالان خر هم استفاده می‌کردند و هم برای روکش تن اسب و الاغ. پارچه شارکی معروف بود و عده‌ای کارشان، بافتن همین پارچه‌ها بود. شارکی را با نخ‌های پنبه می‌بافتند و جنس محکمی داشت. جوال و خورجین را هم از همین پارچه می‌بافتند. از شارکی یک جور خورجین مخصوص هم می‌ساختند به نام «تِیچه».
 
تیچه ۲ جوال کوچک بود که حالت عمودی داشت؛ بغل تیچه‌ها ۲ دسته از جنس موی بز داشت. در تیچه معمولا خربزه، هندوانه و مانند آن می‌ریختند، آن هم به حالت عمودی. بعد از پر شدن، ۲ نفر هرکدام یک تیچه را بلند می‌کردند و روی حیوان نگه می‌داشتند و یک نفر دیگر، با ریسمان که آن هم از جنس موی بز بود، دسته‌ها را به هم می‌بست و ۲ تیچه به حالت متعادل روی حیوان قرار می‌گرفت. ریسمان بافتن، کار شَعرباف‌ها بود. ریسمان هم به‌ویژه برای آن‌هایی که خر داشتند، بسیار پرکاربرد بود. شَعر یعنی مو و شعرباف‌ها از موی بز، ریسمان‌های سفت و محکمی می‌بافتند. سیاه‌چادر عشایر هم از موی بز است.
 
سفت می‌بافند و آب از آن رد نمی‌شود. بز ۲ نوع پوشش دارد؛ مو و کرک. موی بز‌ها و پشم گوسفند‌ها را با وسیله‌ای قیچی‌مانند به نام «دوکارد» می‌چینند که به آن «کَل کردن» می‌گویند. بز را وقتی کل می‌کردند هم مو‌های بلندش چیده می‌شد و هم کرک‌هایش. کرک‌ها کوتاه و به‌شدت نرم هستند. زن‌ها در خانه، مو‌ها را از کرک‌ها می‌کشیدند و جدا می‌کردند. موی بز کاربردی داشت و کرکش، کاربردی. با کرک، پارچه‌ای درست می‌کردند به نام «بَرَک». برک‌ها پارچه‌های نرم زیبایی بودند و عموما عرضشان هم بیشتر از نیم‌متر نبود. کرک‌ها را می‌زدند؛ یعنی حلاجی می‌کردند و بعد از حلاجی با وسیله‌ای چوبی به نام «جَلَک» تبدیل به نخ می‌کردند. خانم‌ها در خانه یا حتی مرد‌ها که زمستان‌ها بیکار بودند، جلک دستشان بود و نخ می‌رشتند. نخ‌ها که زیاد می‌شد، کلافشان می‌کردند و با آن پارچه می‌بافتند. با کرک، یک جور کلاهی هم درست می‌کردند که به کلاه بجنوردی معروف بود و حسابی سر را گرم نگه می‌داشت.
 
دستکش و جوراب هم درست می‌کردند که در زمستان‌های سرد مشهد، حسابی به دردبخور بود. به پارچه‌بافی در گویش مشهدی، «تَرَه» می‌گفتند. این تره، با سبزی تره، اشتباه نشود. در قدیم به این سبزی، «تِرَّه» می‌گفتند. شعری هم بود که جوان‌ها برای دعوت یکدیگر به رقص و پایکوبی می‌خواندند. می‌گفتند: «تِرَّه و تلخون/ بیا قنبلِ ر بچرخون». تَرَه، پارچه‌بافی خانگی بود که روی زمین انجام می‌شد. چندین و چند رشته نخ پنبه‌ای را کنار هم روی دستگاه پارچه‌بافی محکم می‌کردند که می‌شد تار پارچه. پود پارچه هم همین نخ‌های پشمی یا نخ‌های کرکی بود. قالیچه‌بافی هم به همین شکل است. تار‌های قالیچه از نخ پنبه، و پود آن پشمی است. گاهی هم تار و پود قالیچه‌ها، پشمی است که البته قالیچه را از مرغوبیت می‌اندازد. قالیچه‌هایی که تار آن، از نخ‌های پنبه‌ای است، ماندگاری بهتری دارد. حتی گاهی از نخ ابریشم استفاده می‌کردند که طبیعتا مرغوب‌تر و ماندگارتر می‌شد. طناب مقنی‌ها هم از پنبه بود. چند لایه نخ توی هم می‌رفت و طناب‌های محکمی درست می‌کرد که مقنی‌ها سال‌ها با آن، دلو‌ها را از چاه بالا می‌کشیدند. دلو‌ها هم خودشان داستانی داشتند؛ از دلو‌ها هم همین‌جا می‌نویسم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->