عظیم زاده، سیدی| مقصد این هفته ما سفر به روستایی است که در این روزها چشم جز سبزی در آن نمی بیند. از قضا نام آن نیز برگرفته از همین ویژگی است. لفظ «بوژ» در لغت نامه دهخدا به معنای نمو کردن، شکوفا شدن و به خود بالیدن است. معنی دیگری که برای آن در نظر گرفته اند سبز و سرسبزی است و ماحصلش شده است «بوژان»ی که امروزه طبیعت، سرسبزی و طراوت آن هر هفته پای گردشگران فراوانی را به این روستا می کشاند.
انبوه گردشگر و چاره ای که باید برای مدیریت گردشگری اندیشیده شود
از همان بدو ورود به این روستا دو نکته جلب توجه می کند. نکته اول حضور افراد زیادی است که این مکان را به عنوان مقصد گردشگری خود انتخاب کرده اند. بساط پهن شده مردم در حاشیه رودخانه و اتومبیل ها و خانواده هایی که در حال رفت و آمد هستند گواه خوبی برای این ماجرا است. این حضور در تعطیلات و آخر هفته ها به شدت پررنگ تر می شود تا جایی که به گفته حسن خدابخشی، دهیار روستای بوژان مجبور می شوند حدود ساعت 10-11 صبح ورودی روستا را ببندند و از ورود گردشگران بیشتر جلوگیری کنند. حال با توجه به چنین ظرفیت بالایی که بوژان در بحث جذب گردشگر و رونق این مبحث می تواند داشته باشد، این سؤال مطرح می شود که چرا اقدام ویژه ای برای استفاده از این سرمایه گردشگری نمی شود؟ سؤالی که احتمالا پاسخ آن می شود همان حرف های همیشگی که هزینه برمی دارد و حمایت می خواهد و این قبیل صحبت ها، اما اقدامی در عمل برای حل این ماجرا صورت نمی گیرد. اقدامی مثل احداث پارکینگی که بتواند حجم بالای خودرو ها را در خود جای دهد. البته 3 پارکینگ در داخل روستا وجود دارد اما گنجایش چندانی ندارد.
زیبا، تروتمیز و آراسته
نکته دیگری که درباره این خطه سرسبز وجود دارد ظاهر تروتمیز و آراسته آن نسبت به خیلی از روستاهای دیگر است. خوشبختانه زباله چندانی روی زمین به چشم نمی خورد و تعبیه سطل های زباله در هر چند قدم، به این تمیزی کمک شایانی کرده است. (البته دهیاری می گوید روستا همچنان برای جمع آوری کلی زباله از روستا باید پول مجزایی پرداخت کند و در غیر این صورت خبری از جمع آوری زباله در این روستا نیست.) سرووضع برخی از منازل مسکونی نیز کنایه ای به فضای شهرنشینی می زند. ساختمان هایی که در کنار باغ ها و خانه های خشتی و گلی، از تیرآهن و سنگ ساخته شده است و تقریبا تداعی کننده یک فضای شهری است. با این حال، از ذکر این نکته نیز نمی توان غافل شد که شاید بافت روستا (در حداقل حالت بافت بصری و روستا که در قدم اول به چشم هر بازدید کننده ای می آید) را کمی دچار خدشه کرده است.
یاقوت سرخی به نام گیلاس
زیبایی دیگری که ارمغان حضور در بوژان در این فصل سال است، قرمزی جذاب و دوست داشتنی گیلاس هایی است که روی باغ ها و درخت های فراوان این منطقه خودنمایی می کند. علاوه بر این، بساط پهن شده فروش گیلاس ها در این طرف و آن طرف روستا نیز به چشم می خورد. به جز گیلاس، گردو و آلو نیز از محصولات اصلی این روستاست که عمده درآمد بخش کشاورزی و باغداری روستا از پرورش و فروش این محصولات به دست می آید و در مرحله بعد میوه هایی مثل آلبالو و زردآلو. حجم عمده این محصولات نیز صادراتی است. چای کوهی، آویشن و اسطوقدوس نیز از جمله گیاهان دارویی است که در خطه سرسبز بوژان به وفور یافت می شود. جالب است بدانید جمع آوری آن ها برای بازدیدکننده ها ممنوع است و این مسئله از طریق تابلویی که در ابتدای مسیر روستا نصب شده است، به اطلاع مردم رسانده می شود. اتفاقی که البته برای اهالی روستا مصداق پیدا نمی کند و علت آن نیز برمی گردد به تجربه آن ها در نحوه جمع آوری گیاهان. نکته ای که به گفته دهیار روستا گردشگران آن را رعایت نمی کنند و با از ریشه کندن این گیاهان، تخریب پوشش گیاهی را رقم می زنند و شرایط بروز سیل را فراهم می کنند.
سیلی که درس عبرت نشد
سال 1366 بود که سیل وحشتناکی در این خطه رخ داد. سیلی که تا حد زیادی دست به تخریب مزارع و باغات زد و علاوه بر این، باعث از بین رفتن بیش از 650 نفر از اهالی و گردشگران شد. این تجربه تلخ باعث شد تا از همان سال بحث احداث یک دیوار ساحلی در روستا آغاز شود. اکنون می توان بخش هایی از این دیوار ساحلی را در روستا دید. اما با گذشت این همه سال هنوز که هنوز است این پروژه کامل نشده و این دیوار شاید فقط تا نیمه های روستا رسیده باشد. مشابه چنین شرایطی همین امسال در کشورمان اتفاق افتاد. استان های زیادی با پدیده سیل درگیر شدند و تلفات زیادی برجا ماند. تلفاتی که حجم زیادی از آن ماحصل تدبیرها و چاره هایی بود که اندیشیده نشد. اینکه دقیقا به چه صورت و در چه زمانی قرار است عبرت گرفتن از این دست تجربه ها محقق شود، مشخص نیست. چرا مسیر سیل در یک شهر باید به یکی از جذابیت های گردشگری و مکان های پر رفت و آمد آن شهر بدل شود؟ و حالا چرا بعد از گذشت 32سال، بوژان با این بافت متراکم و موقعیت مهاجرپذیرش هنوز که هنوز است باید لنگ ساخت و تکمیل یک دیوار ساحلی بماند؟
ماجرای گنج یاب های فعال و مسئولان خواب
یکی دیگر از نکاتی که درباره روستای بوژان جلب توجه می کند و حتی شاید کمی جنبه افسانه ای و رازآلود پیدا کند، ماجرای طلا و جواهرات یا به بیان مرموزتر گنج های مدفون شده در دل خاک است. گودال ها و چاله چوله های فراوانی که هر چند قدم روی تپه و دشت و دمن ها ظاهر می شود و عمق های مختلفی دارند، نشان دهنده همین قضیه است. این قضیه بر می گردد به زرتشتیانی که در این مکان دفن شده اند. آن ها بر این باور بوده اند که در زمان مرگ باید طلا و جواهراتشان را با خودشان دفن کنند شاید در آن جهان به کارشان بیاید. همین صحبت ها و حرف و حدیث ها باعث شده است تا افرادی که همیشه یکی از فانتزی های ذهنی شان پیدا کردن گنج از دل خاک بوده است، گنج یاب به دست بگیرند، عزم بوژان کنند تا شاید رؤیای همیشگی خود را محقق کنند. بااینکه منطقه هلاکوخان ثبت میراث ملی کشور شده است، اما هنوز عزم چندانی برای حفاظت از این گنج های ملی دیده نمی شود.
چطور برویم؟
بوژان در 13کیلومتری نیشابور و 120کیلومتری مشهد قرار دارد. مشهدی ها برای رفتن به این روستا باید وارد جاده مشهد- نیشابور شوند و 10 کیلومتر قبل از نیشابور، راهشان را به سمت جاده فرعی بوژان، کج کنند. انتهای این مسیر فرعی آسفالته شما را به روستای بوژان می رساند.
کجا بگردیم؟
بهترین راه برای گردش در بوژان و بهره بردن از تمامی جاذبه های تماشایی آن، کمک گرفتن از یک راهنمای محلی است. با این حال برای آشنایی کلی با روستای بوژان بد نیست، پیش از سفر این توضیحات را بخوانید.
امکانات گردشگری چه دارد؟
رستوران: 2 رستوران در داخل روستا و چندین رستوران در مسیر جاده فرعی تا روستای بوژان قرار دارد.
سرویس بهداشتی: بیش از 24 چشمه سرویس بهداشتی در داخل روستا و مسیر رسیدن به آبشار قرار دارد.
آلاچیق: ندارد اما برخی از اهالی روستا تخت هایی در داخل باغ خود گذاشته و اجاره می دهند.
اقامتگاه: یک خانه معلم و یک خانه مسافر دارد، همچنین برخی از اهالی سوئیت هایی به گردشگران اجاره می دهند که قیمت برخی از آن ها در روزهای تعطیل به یک میلیون تومان نیز می رسد. چند خانه قدیمی نیز در حال تلاش برای ثبت اقامتگاه بوم گردی هستند.
دره پرستوها
به افرادی که از «دره ستارگان» قشم و یا «کال جنی» طبس بازدید کرده و از تماشای آن لذت برده اند، توصیه می شود حتما سری هم به
«دره پرستوها» ی بوژان بزنند. این دره و کوه های منحصر به فرد آن که در طول سالیان دراز بر اثر فرسایش آب، باد و خاک به وجود آمده، چشم انداز بسیار زیبایی دارد. اگر گوش را تیز کنید، بی شک صدای پرستوها و کبک ها را نیز خواهید شنید. فصل بهار تعداد پرستوها بیشتر است و اگر حوصله به خرج دهید خواهید توانست یکی دوتا از آن ها را هم به چشم ببینید. برای رسیدن به دره پرستوها باید از بوژان 2
راهتان را آغاز کنید. پس از حدود 15دقیقه پیاده روی و کوهنوردی سبک با پاکوب مناسب به دره پرستوها می رسید. همچنین از روستای حصار نیز راهی به این دره وجود دارد که در آن قسمت دو استخر مصنوعی نیز بر زیبایی های آن افزوده اند.
درخت تاریخی
اگر از همان ورودی روستا به سوی آرامستان در سمت راست روستا بپیچید، پس از حدود 20دقیقه پیاده روی در بستر رودخانه قدیمی به دشتی وسیع می رسید که در انتهای آن تک درختی تنها قرار دارد. اهالی به این دشت «بازه صدر» می گویند و معتقدند اینجا اولین محل زندگی اهالی زرتشتی بوژان در حدود هزار سال پیش بوده است. علاقه مندان به سریال «بازی تاج و تخت» احتمالا با تماشای درخت خشکیده تنومند این دشت که حدود 700سال قدمت دارد، به یاد درخت های معروف این سریال خواهند افتاد.
چشمه و آبشار
برای رسیدن به آبشار باید مسیر رودخانه را در انتهای روستا دنبال کنید. این مسیر که مملو از سرسبزی و چشمه و آبشار فراوان است را تنها می توان با پای پیاده طی کرد. بعد از نیم ساعت طی کردن مسیر به چهار چشمه، که شامل چهار چشمه جوشان در کنار هم است می رسید. بعد از چند دقیقه پیاده روی، «چشمه شکر آب» که آبی بسیار شیرین و گوارا دارد، پیش رویتان خواهد بود. از این جا به بعد چشمتان با تماشای آبشارهای کوچک و بزرگ فراوان سیراب خواهد شد. اما مرتفع ترین آبشار که ارتفاع آن را از 15 تا 24متر تخمین می زنند در انتهای مسیر جا خوش کرده است و رسیدن به آن حدود 3 ساعت پیاده روی نیاز دارد.
کوهنوردی
یکی از راه های صعود به قله شیرباد، بلندترین قله استان خراسان، از کنار رودخانه بوژان آغاز می شود. همه وقت سال کوهنوردان بسیاری برای صعود به این قله و کوه های بزرگ و کوچک دیگر به بوژان می آیند.
تختِ گاه نادر
اگر علاقه مند به تماشای این روستای پلکانی به همراه کوه ها و درختان آن در یک قاب هستید، می توانید از بوژان 6، مسیر کوچه باغ را ادامه دهید تا پس از بالا رفتن از تپه انتهایی آن، روستا زیر پایتان باشد. اهالی به این دشت بزرگ بالای تپه «تختِ گاه نادر» و یا «بازه نادر» می گویند و معتقدند نادر مدتی در این قسمت زندگی می کرده است. روبه روی این تپه دشتی دیگر قرار دارد معروف به «هلاکوخان» که می گویند هلاکوخان حمله مغول به نیشابور را از همین جا فرماندهی کرده است.
روستاگردی
شاید نظم در بی نظمی بهترین توصیف برای کوچه پس کوچه های بوژان باشد. چنانکه گاه از یک کوچه وارد می شوید و با عبور از دالان های مختلف دوباره به جای اول خود بازمی گردید. خانه ها هم بی هیچ نظم و ترتیبی کنار و روی هم قرار گرفته اند. اما تماشای همین بی نظمی ها در کنار سبزی بیش از تصور کوچه ها که ناشی از باغ ها و درخت های چسبیده به خانه هاست و البته شمعدانی هایی که به وفور بر روی بالکن خانه ها نمایان است، روستاگردی را لذت بخش می کند. تاکنون برخی از کوچه های اصلی روستا سنگ فرش شده است، اما هنوز کوچه های خاکی بیشتری دارد. متأسفانه تعداد خانه هایی که به سبک شهری ها نمای سنگ دارند کم نیست، اما هنوز می توان خانه های کاهگلی و چوبی نیز در گوشه و کنار روستا دید. خوشبختانه دهیاری روستا طرحی تصویب کرده که ازین پس اجازه ساخت خانه های نما سنگی را نمی دهد.