صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ کتاب جاده‌های ناتمام داستانی منتشر شد سریال وحشی هومن سیدی در شبکه نمایش خانگی دیدار وزیر ارشاد با قباد شیوا، هنرمند پیشکسوت عرصه هنر‌های تجسمی بررسی کتاب «قدرت اندیشه» و برخی از آرای آیزیا برلین فیلم‌های آخر هفته شبکه‌های سیما (۲۱ و ۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۴) + زمان پخش و خلاصه داستان دانلود قسمت شانزدهم سریال پایتخت ۷ + تماشای آنلاین اختتامیه مرحله استانی چهارمین جشنواره ملی «افتخار من» در مشهد برگزار شد همه چیز درباره سریال وحشی هومن سیدی + زمان پخش و تیزر احساس سوختن به تماشا نمی‌شود مستند فریم‌های فلسطینی روی آنتن شبکه یک + زمان پخش دکترای افتخاری برای اولگا توکارچوک، نویسنده برنده نوبل هنر انقلاب، به مسائل ناب انسانی می‌پردازد لزوم حفظ هویت محتوایی هنر انقلابی هنر انقلاب زبان گویای جامعه کاپیتان تیم ملی فوتسال مهمان «۱۰۰۱» می‌شود + زمان پخش احیای سینما به سمت درست تاریخ
سرخط خبرها

راز شجریان

  • کد خبر: ۴۶۱۷۸
  • ۱۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۷
  • ۱
راز شجریان
یونس شکرخواه - استاد ارتباطات

آنکه دلش می‌خواهد بخواند، به‌نغمه هم می‌رسد و آنکه صدایی پیوسته دارد و لحنی ویژه و یگانه، باران می‌شود و بر حس‌های ما می‌بارد و آنکه زمانه را هم درک می‌کند و ژرف‌نگر است، راوی می‌شود. «بانگ گردش‌های چرخ ‌است اینکه خلق/ می‌سرایندش به‌تنبور و به‌حلق» هر وقت کنارش بودم، آموختم. موسیقی در خانواده‌ام بود و با ساز و صدا بزرگ شده بودم، اما با او به‌درک تازه‌ای رسیدم و آن این بود که هیچ درکی از موسیقی ندارم؛ به‌خودش هم بارها گفتم و آرام می‌گفت: «تو از زاویه ارتباطات به موسیقی نزدیک شو» و من نزدیک‌تر شدم.


راز بزرگ محمدرضا شجریان صدا نبود. صدا بخشی از روایت‌های او بود. متن هم نبود که متن هم در کنار صدا یک روایتگر دیگر بود. او سازها ساخت تا به‌روایت‌های خود باز هم کمک کند. به‌گمانم ۱۰سال پیش بود که شور و ذوقش را در کنارش در نمایشگاهی دیدم که ۱۴ساز ابداعی او و ۱۰سنتورش را با اندازه‌های مختلف در خود داشت؛ شهرآشوب‌ها، کرشمه‌، ‌شهبانگ، باربد، ساغر و...


شجریان متن و ساز و صدا را گفت‌وگو می‌دانست؛ این را بارها به من و دوستان نزدیکش گفته بود. پس راز کجا بود؟ آنکه دلش در هوای خواندن است، هم به «مرغ سحر» می‌رسد و هم به «کاکل آتشفشان»، هم به می کهنه و هم به ساز تازه. برای شجریان، روایت و گفت‌وگو «چطورها» را می‌ساخت و نه «چراها» را. چرا برای او شالوده رازش بود؛ پیونددادن متن به فرامتن، پایان مصنف و شروع مخاطب. راز شجریان در پایان کنسرت‌ها رخ می‌نمود؛ آن‌گاه‌که صدا و متن او به‌پایان می‌رسید و حاشیه به‌متن می‌پیوست و این‌گونه بود که روایت مخاطبان با «مرغ سحر» آغاز می‌شد. وقتی سال‌ها پیش با او به بم رفتم و پای ساخت «باغ هنر بم» در میان بود، او باز هم داشت متن را به فرامتن پیوند می‌زد.

 

سال‌ها پیش قرار بود در خارج از ایران کنسرتی برگزار کند. پیش از اجرا برگشت. پرسیدم: «چرا برگشتی؟» گفت: «مدت‌ها بود باغبانی نکرده بودم، دستم به خاک ایران که می‌خورد، صدایم بازتر می‌شود. آمدم به انس خاک...»شجریان مالک بلامنازع چطورهای موسیقی و به‌عبارت بهتر، علم موسیقی بود و فلسفه موسیقی را هم به‌مثابه چراهای موسیقی کشف کرده بود. برای او موسیقی گونه‌ای از گفت‌وگو بود که تنها زمانی به مفاهمه می‌رسید که به‌مثابه متن به فرامتن می‌پیوست.راز او تفکر انضمامی و مبتنی بر پیوند دایره‌وار راوی و مخاطب بود. او به‌خاطر خوش‌صدایی نماند. او ماند، چون از صدا، صحنه ساخت؛ صحنه مفاهمه؛ صحنه‌ای که بر آن می‌ایستاد و نت معلق آخر را به دستان مخاطب می‌سپرد. حرف او هنوز در گوشم طنین‌انداز است: «یونس، من کارم را به‌فرجام رساندم، خیلی سخت بود، اما شد، من توانستم نشان دهم که می‌شود از مطرب به استاد رسید!» او حالا آرامیده است؛ آن‌سان‌که همه تبدیلگران روایت‌ها به اسطوره‌ها.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
France
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۱
0
1
با سلام
استاد عزیز ، چرا این کلمات را زمانی که در کنارمان بود ننوشتید و حرفی از او بر زبان نیاوردید .
وای بر ما که قدر عزیزانمان را نمیدانیم و بعد از درگذشت آنها به وجودشان آگاه .
روحشان شاد
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->