اینستاگرام و لودگی در شبکه‌های اجتماعی

ناصر حق‌خواه - قسمت جست وجوی اینستاگرام این روزها علاوه بر چیزهای چندش آور یا تکراری همیشگی مثل حضور فلان بازیگر با محافظ و خودرو گران و لباس عجیب در یک مراسم و کلیپ غذا خوردن با سروصدای یک نفر که وظیفه هوس انگیزی غذا را دارد و مقایسه کیفیت دریبل های مسی و رونالدو! پدیده جدیدی را هم در خود می بیند. صفحه هایی که برای دست انداختن و مضحکه آدم های عجیب و غریب و احمق های مجازی راه افتاده اند و با حالتی عاقل اندرسفیه در حال تمسخر این افراد هستند. با چند استدلال و یکی، دو توضیح می شود بگوییم که اگر لوده واقعی آن کسانی هستند که در این طور صفحه ها مضحکه می شوند، اشتباه بزرگ تر را گردانندگان این صفحات انجام می دهند.

از سنگ سخت تا قلب قرمز!
حتما در فیلم های تاریخی دیده اید که معمولا عده ای کودک در حال سنگ زدن به دیوانه ای هستند که در آن شهر می چرخد. این رسم سنگ زدن یا تمسخر یا تحقیر افراد کندذهن، بد و اشتباه است، اما ارج نهادن و قلب و گل فرستادن برای آنان و تشویقشان به دیوانه بازی های بیشتر و بیشتر هم قطعا کم خطایی نیست. این قلب و گل فرستادن، همان چیزی است که پای پیج دیوانه های مجازی می بینیم. فردی که مایع ظرفشویی و کیوی و گل پلاستیکی را با هم مخلوط می کند و می خورد یا بدصدا و بی هنری که با زشت ترین صدای ممکن زیر آواز می زند، گوشه ای از برنامه های سیرک اینستاگرام اند که این روزها آدم ها فقط با پوزخند و تأسف از کنارش رد نمی شوند؛ بلکه صفحه هایی تخصصی برای پیدا کردن این گونه افراد درست شده است که دربه در دنبال یک لوده جدید می گردند که برایش دست بگیرند و فیلم و کلیپ هایی را که می گذارد، در پیج خودشان بازنشر کنند تا ملت آن را ببینند! این کار یک نقض غرض بزرگ است. صفحه ای که مثلا برای کوبیدن چنین افرادی تشکیل شده است، به جایگاهی برای تبلیغ و ترویج و طرف دار پیدا کردن آنان تبدیل می شود و صفحه خود این افراد که شاید کلا چندصد بازدیدکننده داشته است، ناگهان چندین هزار پای ثابت پیدا می کند. مشکل فقط این نیست؛ مشکل بزرگ تر آنجاست که مبلغان لوده ها کم کم به سودجوها و کاسبان حماقت تبدیل می شوند و کارشان در حد و اندازه یک دلقک اینستاگرامی نمی ماند.

کاسبان لودگی!
استاد پرخیده! که نام یکی از این افراد عجیب اینستاگرام است که عربده و جیغ بنفش را مخلوط با آواز تحویل ملت می داد و چندماه مضحکه کامنت های پیجش بود و لقب استاد هم از همین جا برایش پیدا شد، همین چند هفته پیش یک کنسرت برگزار کرد! بعضی از همین کسانی که مواد را باهم ترکیب می کردند یا با همراهی یک نفر دیگر پای بساط قلیان و لب استخر و پشت فرمان کلیپ منتشر می کردند، الان به ترکیه و امارات مهاجرت کرده اند و از آنجا بازهم این جور چیزها را در صفحه شان می گذارند و پول هنگفت به جیب می زنند. سؤالتان این است که چه پولی و از کجا؟ هر لایک من و شما و هر کامنتی که برای تمسخر این نوع افراد می گذاریم و هر بازنشر کلیپ هایشان، باعث می شود که با پشتوانه کردن این لایک و کامنت ها تبلیغ های بیشتری بگیرند و از سایت شرط بندی تا بوتیک لباس و تزریق ژل و لاغری را تبلیغ کنند. حالا لیدر ترویج این ویدئوها چه کسانی هستند؟ کسانی که بازار این لوده ها را با ساختن صفحه هایی برای نشان دادن حماقت آنان داغ تر می کنند و اسمش را تیمارستان و خز و خیل کده و دیوانه خانه و این طور چیزها می گذارند. یک گام جلوتر برویم؟ بعضی از این لوده های جدید، آن قدر هم ساده نیستند و عمدا کارهایی می کنند که این طور پیج ها کلیپشان را منتشر کنند و فیلم اختصاصی برای آنان می سازند؛ تا به این وسیله صفحه شان پربازدیدتر و قیمت تبلیغشان بیشتر و خنده شان به ریش ملتِ از همه جا بی خبرِ اینستاگرام گرد شدیدتر شود!