بدون اطلاع‌رسانی عمومی، بلیت قطار برای اتباع خارجی ۵۰ درصد گران شد خبری خوب برای فرزندان مادر ایرانی | قوانین مدنی تابعیت ایران پس از ۹۰ سال اصلاح می‌شود در ستایش مردم‌سالاری | چهره‌های سیاسی افغانستان پیروزی مسعود پزشکیان را تبریک گفتند سرکنسول ایران در هرات: در دور اول، ۹۰ درصد ایرانی‌های ساکن هرات در انتخابات شرکت کردند حامد کرزی با حضور در سفارت ایران دفتر یادبود شهید رئیسی را امضا کرد افتتاح یک پردیس سینمایی در گلشهرِ مشهد، بزرگترین محله مهاجرنشین ایران مشهد؛ میزبان ششمین «نشست اقتصادی مشهد و هرات» مدیرکل اتباع: مهاجران افغانستانی برای شهید رئیسی سنگ‌تمام گذاشتند | سردار قاآنی به موکب مهاجران افغانستانی در مشهد رفت آغاز موج دوم اخراج اجباری مهاجران افغان از پاکستان هشدار کاظمی‌قمی درباره پیامد‌های تجدید مداخلات بیگانگان در افغانستان قدردانی ذبیح‌الله مجاهد از مواضع ایران در نشست دوحه ۳  روسیه لغو تحریم‌ها علیه طالبان را بررسی می‌کند معاون دبیرکل سازمان ملل: نشست دوحه به معنای عادی‌سازی روابط با طالبان نیست | آموزش دختران خواسته درجه یک جهان است ذبیح‌الله مجاهد: ما آشکارا گفتیم که خواهان روابط خوب با جهان هستیم وزارت خارجه قطر نشست دوحه را فرصتی برای گفتگو‌های معنادار دانست روز دوم نشست دوحه ۳ | جهان نگران تعامل با طالبان از نشست دوحه ۳ چه می‌دانیم؟ پیش ثبت نام دانش‌آموزان اتباع آغاز شد (۱۱ تیر ۱۴۰۳) دیوار کوتاه دانش‌آموزان اتباع | وزیر آموزش‌وپرورش: حضور دانش‌آموزان اتباع دلیل تراکم کلاس‌های درس است + فیلم نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان: انتقال نگرانی‌های تهران درباره افغانستان، از اهداف ما در دوحه۳ است
سرخط خبرها

شعری از محمدکاظم کاظمی به مناسبت روز جهانی کارگر

  • کد خبر: ۶۵۸۶۹
  • ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۲
شعری از محمدکاظم کاظمی به مناسبت روز جهانی کارگر
محمدکاظم کاظمی شاعر، پژوهشگر و نویسنده صاحب نام افغانستانی با انتشار شعری با عنوان «قصّۀ سنگ و خشت‌» به مناسبت روز جهانی کارگر، این شعر را به نوجوانان کارگر هموطنش تقدیم کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ امروز ۱۱ اردیبهشت و اول ماه می‌ مصادف با روز جهانی کارگر است.

 

محمدکاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر افغانستان با انتشار شعری با عنوان «قصّۀ سنگ و خشت» در کانال تلگرامی خود این شعر را که در آبان ۱۳۷۷ سروده است به نوجوانان کارگر افغانستانی تقدیم کرده است.

 

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

 

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

 

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

 

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

 

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

 

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌

 

آبان ۱۳۷۷

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->