به سمت بلندیهای هزارمسجد در درهای سرسبز بعد از روستای چهارراه، پیش میرویم. دره مسیری است که اگر توانش را داشته باشی، میتواند بعد از چند ساعت پیادهروی، تو را به قله هزارمسجد برساند؛ هرچند حالا با وجود تراکتورها و مسیرهایی که درست شده است، میشود بخش فراوانی از راه را سواره رفت.
در مسیری که برخلاف جهت رودخانه پیش میرویم، چند پسربچه نشستهاند زیر سایه سنگین درخت ارسی که نشان میدهد سالهای سال است بخشی از زیبایی هزارمسجد است.
کمی آنطرفتر، چادرها برپا شدهاند. چند روزی است که گوسفنددارها آمدهاند با گوسفندها، سگ و الاغ و مرغ و خروسشان تا در این سال کمعلف، بتوانند دو ماهی با بخشش طبیعت، دامهایشان را سیر کنند. بچهها دارند بازی میکنند و صدای گپ و خندههایشان در دره، لابهلای بعبع برهها و بزغالهها و صدای رودخانه، موج میزند و میرسد تا من. با خودم فکر میکنم آیا بچهها میدانند زیر چه درخت ارزشمندی دارند از زندگی لذت میبرند؟
نمیدانم بزرگترهای آنها چقدر ارزش این درختان باشکوه را میدانند و از این درختان شگفتانگیز چقدر برای فرزندانشان حرف زدهاند. نمیدانم منابع طبیعی چقدر کلاس آموزشی و ترویجی برای مردم منطقه و بهخصوص کودکان و نوجوانان گذاشتهاند تا نگذارند هیچ اره تیزی و هیچ تبری با ضربات سهمگین خود حتی شاخهای کوچک از این درختان کوهستانی را قطع کند.
با خودم فکر میکنم آیا بچهها میدانند که هرکدام از این درختان در سال فقط یک میلیمتر میتوانند رشد کنند و عمر بعضی از آنها به چندصدسال میرسد؟
رد میشویم و کمی جلوتر در ارتفاع بیش از ۲ هزارمتری، ما هستیم و انبوده درختان ارسی که هرکدام زیبایی خاص خودش را دارد، یکی از یکی زیباتر و متفاوتتر. ریشههای بعضی از آنها نیمی در خاک و نیمی از خاک بیرون به هر طرف رفتهاند. وقتی دقیق نگاهشان میکنی، انگار از دل و جان و با تمام توان، چنگ زدهاند در زمین تا خاکش را نگه دارند و نگذارند خاک ارزشمند دچار فرسایش بشود.
همیشه در رویارویی با ارسهای هزارمسجد هر آنچه دیدهام، شکوه و عظمت و زیبایی این درختان بوده است. برای من ارس یکی از درختهای متفاوت است؛ چیزی مانند درختچههای «تاغ» که میتواند خشکی زمین را تاب بیاورد، اما سایهاش را از اهالی کویر دریغ نکند. همیشه مقاومت ارس دربرابر سرما و خشکسالی برایم شگفتانگیز بوده است.
مکانهای رویش آنهم برایم تاملبرانگیز است و گاهی فکر کردهام این درخت بر روی یک دیواره که بهظاهر خاکی در آن دیده نمیشود، چگونه از دل سنگ سخت، قد برافراشته است تا دیدنش هر بینندهای را به تحسین وادار کند و بالندگی و یگانه بودنش، بشود سوژه عکسی یا بهانهای برای تحسین کردن دستگاه آفرینش خداوند؟
شیب هزارمسجد را بالا میرویم. تا چشم کار میکند، درخت ارس است؛ درختان ارسی که باید مثل چشمهایمان از آنها مواظبت کنیم که هم نشان از قدرت خداوند دارند و هم نعمتی سرشار برای این آب و خاک هستند.