به‌زودی مشکل هزینه سرویس مدارس استثنایی در مشهد حل می‌شود رشد و توسعه جامعه با مشارکت فراگیر معلولان قول ویژه رئیس جمهور به معلولان + فیلم سهم ناعادلانه معلولان از امکانات همگام با مناسب‌سازی محیط شهری برای معلولان همه ما ساکنان یک خیابانیم روایت اهالی آسایشگاه فیاض بخش که معلولیت مانع رسیدن به اهدافشان نیست | زندگی به توان امید لزوم مناسب‌سازی ۲۰۰۰ مکان در سند تحول مناسب‌سازی مشهد نامه‌ افراد دارای معلولیت به رئیس سازمان برنامه و بودجه ۱۳ هزار نفر متقاضی حق پرستاری در خراسان رضوی علت و معلول استخدام نصفه ونیمه معلولان وعده پیگیری اعتراض توان یابان که در آزمون استخدامی اخیر رد شده اند | صدای معلولان شنیده می‌شود؟ ۲۱‌هزار نابینا و کم‌بینا زیر پوشش بهزیستی خراسان رضوی درباره برخی بالا‌وپایین‌های زندگی نابینایان مشهد به بهانه روز عصای سفید | چشم نیمه‌باز شهر به مشکلات روشن‌دلان مناسب‌سازی‌نشدن مدارس خراسان رضوی، مانعی پیش پای معلولان مراکز پیشخوان دولت در خراسان رضوی برای تردد معلولان مناسب‌سازی می‌شود بررسی مشکلات تحصیلی دانش آموزان استثنایی در مشهد؛ از هزینه‌های حمل‌ونقل تا کمبود نیروی انسانی راهیابی دانش‌آموزان آسیب‌دیده بینایی خراسان رضوی به مسابقات جهانی ۲۰۲۴ محاسبات سریع ذهنی راه‌اندازی سامانه اعزام مترجم، حلال مشکلات ناشنوایان | تسهیلات مناسب‌سازی منازل ناشنوایان خراسان رضوی به ۴۰ میلیون تومان رسید
سرخط خبرها

آن که صدای ورزش را شنید

  • کد خبر: ۷۳۴۳
  • ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵
آن که صدای ورزش را شنید
درباره دختر کاراته‌کارِ ناشنوایی که مدال‌های استانی دارد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کلام است که پای ما را به دنیای بیرون باز می‌کند. صحبت که می‌کنیم، انگار کنار هم می‌مانیم و سکوت که می‌کنیم، فاصله‌ها کشدار می‌شود و وای به آن روزی که «سکوت»، داستان همیشگی زندگی باشد. برای آن‌ها که زبان گفتن ندارند، صحبت کردن با آدم‌های دیگر، دشوارتر است. ببینی دیگران به‌آسانی با یکدیگر ارتباط دارند و تو خارج از این میدانی. اولین درد ناشنوایی این است که به‌سرعت آدم را به تنهایی و انزوا می‌کشاند. کسی چه می‌داند، شاید تعداد آدم‌های تنهای ناشنوا از تمام دیگر آدم‌های دارای معلولیت بیشتر باشد، اما هنر این است که معلول و ناشنوا باشی و درمیان آدم‌های سالم زندگی کنی. زندگی عادی شاید امکان‌پذیر شود، اما ورزشکار بودن و ناشنوا بودن، کمی بعید به نظر می‌رسد. مخاطب گزارش امروزمان، دختری بیست‌وهفت‌ساله است که درعین ناشنوایی، به دنیای ورزش راه پیدا کرده است و این روز‌ها تمام هم‌وغمش کلاس ورزشی است که بدون غیبت در آنجا حاضر می‌شود و تمام الگوی زندگی‌اش مربی همان کلاس است که آرزو دارد روزی شبیه او تمرین بدهد و باشگاه داشته باشد.

ناشنوایی بعد از یک‌سالگی
محل قرارمان باشگاه کاراته «نوید» است. وقتی قرار باشد با یک فرد ناشنوا مصاحبه کنی و از زبان اشاره هم چیزی ندانی، باید یک واسطه درمیان باشد. لحظاتی طول می‌کشد که با خواهرش از راه می‌رسند. باید از معرفی شروع کنیم. من سوال می‌کنم و خواهرش مطالب را انتقال می‌دهد و برایم تکرار می‌کند. خودش را «تکتم حکم‌آبادی»، متولد یکی از روز‌های شهریور ۱۳۷۱ معرفی می‌کند. یک خواهر و یک برادر بزرگ‌تر از خودش دارد و چندماهی است که یک عضو مهم خانواده، یعنی پدرش را از دست داده است.
تفاوت او با دیگر ناشنوایان این است که وقتی به‌دنیا آمد، می‌شنید، اما تا یک‌سالگی، رفته‌رفته شنوایی‌اش را از دست داد. خودش می‌گوید: دکتر‌ها درباره علت ناشنوایی چند دلیل برای پدر و مادرم آوردند؛ به احتمال زیاد در آن زمان هم دچار عفونت و تب شده بودم و هم ازدواج فامیلی والدینم یعنی ژنتیک، باعث ایجاد ناشنوایی‌ام بود. مادرم و پدرم از همان روز‌های کودکی برای درمانم تلاش کردند. مرا از این دکتر به آن دکتر می‌بردند. پزشکان می‌گفتند مراحل رشد جسمانی‌ام هم تاخیر دارد. همان شد که سال‌ها درگیر سلامتی من بودند. هنوز هم بزرگ‌ترین دغدغه مادرم، من هستم. نمی‌گذارد کسی به من چپ نگاه کند و آزار‌های دیگران، دل او را می‌شکند. خواهر و برادرم هم همیشه دلسوزانه کنارم بوده‌اند.

مجبور بود دیپلم خیاطی بگیرد
تکتم حکم‌آبادی دوران تحصیل را در مدارس استثنایی گذراند، اما بعد از گرفتن دیپلم، تحصیل را رها کرد. تکتم درباره رشته تحصیلی‌اش می‌گوید: انتخاب رشته برای معلولان به‌خصوص معلولان ناشنوا خیلی معنا ندارد، زیرا نمی‌توانند هر رشته‌ای را که علاقه دارند، ادامه دهند. خود من مجبور شدم دیپلم خیاطی بگیرم، درحالی‌که هیچ علاقه‌ای به خیاطی ندارم و به‌دلیل مشکل جسمی، قادر به نشستن مداوم پشت چرخ نیستم. دراصل به کار‌های کامیپوتری و دفتری علاقه دارم.

او همچنین درباره کار کردن توضیح می‌دهد: در جامعه‌ای که پیدا کردن کار برای آدم‌های سالم هم سخت است، برای معلولان سخت‌تر و برای معلولانِ ناشنوا شاید از ناممکن‌ها باشد. خود من علاقه زیادی به کار کردن دارم، اما تاکنون فرصتش پیش نیامده است.

آن همه هیجان از کلاس ورزش سردرآورد
تکتم فعالیت‌های ورزشی و جنب‌وجوش را دوست دارد. همین الان که درحال مصاحبه هستیم، مدام حواسش به این‌طرف و آن‌طرف است. با دیگران صحبت می‌کند و گاهی می‌خندد. سربه‌سر بچه‌های باشگاه می‌گذارد و خلاصه یک لحظه آرام نیست.

خواهرش می‌گوید: تکتم، چون کار‌های هیجانی را دوست داشت و درضمن به ورزش کردن علاقه نشان می‌داد، فکر کردم در باشگاه نزدیک خانه‌مان ثبت‌نامش کنم. وقتی عکس ورزش‌های مختلف را دید، به کاراته علاقه‌مند شد. در باشگاه ثبت‌نامش کردیم که همان‌جا با خانم «آزاده درویش»، مربی کلاس کاراته، آشنا شد و بیشتر از گذشته، هم عاشق ورزش شد هم عاشق مربی‌اش؛ چون با حوصله و مهربانی برایش وقت می‌گذاشت.
او در مدتی که با همان مربی کار می‌کرد، خیلی پیشرفت کرد و جلسات ورزش را بدون هیچ غیبتی پیگیری می‌کرد تااینکه خانم درویش یک سالی از آن باشگاه رفتند. تکتم را در باشگاه کارگران میدان فردوسی ثبت‌نام کردم، اما نتوانست با رفتار آدم‌ها و شیوه آموزش مربی ارتباط برقرار کند و برای مدتی ورزش را رها کرد.
 
مدال طلا و برنز استانی پس از ۴ سال ورزش
تکتم ادامه می‌دهد: به‌دنبال خانم درویش به این باشگاه آمدیم و دوباره ورزش را به‌طور جدی از سرگرفتم. چهار سال است که ورزش می‌کنم و با وجود ناشنوایی در سه دوره مسابقه استانی شرکت کردم و با رقبایی که غیرمعلول بودند، مسابقه دادم. یک‌بار قهرمان شدم و یک‌بار هم مقام سوم را کسب کردم.
او هرجا برای مسابقات می‌رفت، خواهرش همراهش بود. در مسابقات انتخابی تیم ملی هم شرکت کرد، اما به‌دلیل وضعیت جسمانی‌اش، به آن رقابت‌ها راه پیدا نکرد.

خبر خوب تفاهم‌نامه هیئت‌های کاراته و ناشنوایان
خانم درویش، مربی کاراته تکتم، هم در بخشی از گفتگو کنارمان است. به موضوع مسابقات که می‌رسیم، او با خوشحالی می‌گوید: براساس اطلاعیه‌ای که هیئت کاراته منتشر کرده، ظاهرا تفاهم‌نامه‌ای بین هیئت کاراته و انجمن کاراته ناشنوایان استان منعقد شده است که براساس آن، بیش از گذشته از ناشنوایان ورزشکار حمایت خواهد شد. به این ترتیب می‌توان امیدوار بود ورزشکارانی همچون تکتم که انگیزه‌های ورزشی دارند، به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنند، همچنین امکانات و شرایط به شکلی فراهم شود که دیگر ناشنوایان هم بتوانند ورزش کنند.

آرزوی مربیگری، آرزوی ازدواج
از آرزوهایش که می‌پرسم، با تمام وجود می‌خندد. به خواهرش اشاره می‌کند که او برایم بگوید و خودش صورتش را به نشانه خجالت درمیان دست‌هایش پنهان می‌کند. خواهرش می‌گوید: تکتم یک آرزوی ورزشی دارد و چند آرزوی شخصی. او سعی می‌کند آرزوهایش را به من بفهماند و با اشاره می‌گوید که دوست دارد مانند خانم درویش، کاراته را کامل یاد بگیرد، برای خودش مربی شود و شاگرد داشته باشد.

اما آرزوی شخصی‌اش، ازدواج کردن و تشکیل خانواده است. می‌گوید: دوست دارم خانم خانه باشم و بچه داشته باشم و البته فرزندم دختر باشد.
 

شرکت در جلسات کانوان ناشنوایان
شرکت در فعالیت‌های اجتماعی برای افراد سالم هم کار دشواری است چه برسد به افراد ناشنوا که بسیار سخت است آدم‌هایی شبیه به خودشان را پیدا کنند. تنها جمعی که تکتم گاهی در آنجا حضور پیدا می‌کند، کانون ناشنوایان استان خراسان‌رضوی است. آن‌ها جلسات هفتگی دارند که تکتم گاهی در آن شرکت و با افرادی مانند خودش ارتباط برقرار می‌کند.

نگاه‌های آزاردهنده دیگران
آنچه افراد دارای معلولیت جسمی را بیش از محدودیت‌های خودشان، آزار می‌دهد، رفتار‌های دیگران است. خواهرش این‌ها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: ما در خانواده همیشه به‌شدت هوای تکتم را داشته‌ایم، از مراقبت‌های پزشکی گرفته تا نشان دادن توجه و محبت. خودش هم توانایی‌هایی دارد. مدیریتش در خانه خیلی خوب است؛ به همین دلیل همه کار‌ها با اوست و عصای دست مادرم است.

اما رفتار آدم‌های دیگر در بیرون از خانه و مکان‌های عمومی آزارش می‌دهد، با این‌همه، چون تکتم روحیه جمعی خوب و اعتمادبه‌نفس نسبتا زیادی دارد و زود با دیگران به‌خصوص بچه‌ها ارتباط برقرار می‌کند، دیگران هم خیلی زود با او صمیمی می‌شوند؛ به‌عنوان نمونه در همین کلاس ورزش، همه او را بین خودشان پذیرفته‌اند.
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->