امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - خداوند، زمین و طبیعت آن را، چون مادری مهربان و سختگیر آفریده است. سیارهای کهنسال که به دلیل خودخواهی فرزند ناخلفش بشر، دیگر توانی در زانوان و نوری در چشمانش نیست. ولی صبورانه طاقت آورده و آغوشش را بیچشمداشت، به روی خیل فرزندانش گشوده است. فرزندانی که فقط از جنس انسانها هم نبودهاند. تمام موجودات، از ریزترین موجودات ذرهبینی تا بزرگترین والها، کوچکترین و نازکترین گلها تا تنومندترین درختان و عمیقترین دریاها تا بلندترین کوهها، همه جزو بیشمار نوادگان طبیعت بوده و هستند.
اما از میان انسانها، فقط آنهایی که با عقل و درایت زیستهاند، به این آغوش خیانت نکردهاند و به آن عشق ورزیدهاند. هنرمندان، یکی از همین دسته بودهاند. این عشق به طبیعت را در همه ابعاد و اشکال هنر میشود مشاهده کرد. در شعر، موسیقی، سینما و صورتهای دیگر هنر، این احترام و علاقه زیاد دیده میشود. ولی فقط در هنرهای تجسمی، این عشق بیپرده، نمایان است. مثال هم برای این موضوع بسیار زیاد و ملموس است.
در نقاشی با سبکهای رئالیسم و کلاسیک، حتی در بازی نور و سایه نقاشیهای باروک و بعدها در نقشهای مدرن و آوانگارد، هر کجا ایده به آخر میرسید، طبیعت را وارد نقش میکردند. به نظر از زمان پدید آمدن هنر در دستان بشر و از زمانی که انسانها غارنشین بودند، طبیعت بزرگترین منبع الهام برای او بوده است. حتی زمانی که زندگی انسان، صرف جنگیدن با طبیعت میشد، باز هم از آن ایده میگرفت. طبیعت همیشه با رنگها، فرمها و بافتهای متنوع و خیرهکنندهاش، مجذوبکننده و الهامبخش بسیاری از هنرمندان بوده است.
آنقدر که نقاشانی بودهاند که عمری را به نقش زدن از یک منظره اختصاص دادهاند و هیچ کدام از طرحهایشان یک شکل نشده است. طبیعت هربار برگ تازهای برایشان رو میکرد. هنرمندانی که تعدادشان آنقدر زیاد است که باید گفت بیشتر آنها، این راه را رفتهاند. بعضی در همان نقطه ماندهاند و برخی از آن نقطه شروع به دیدن جهان کردهاند. ولی نقاشی مدرن یک قدم فراتر گذاشته و با مفهوم طبیعت و انسان توانسته است، لحظههایی بیبدیل را خلق کند. اینکه فقط با کارکرد رنگها، بافتها، حرکت قلممو و بدون مقید بودن به رعایت فرمها، بشود دریا، طوفان، جنگل و چشمانداز صخرهها را در آفتاب عصرگاه به تصویر درآورد، بیشتر شبیه معجزه میماند.
معجزهای که هنرمندان سبکهای امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم، فوتوریسم، کوبیسم، انتزاعی و خیلی سبکهای مدرن دیگر، به شکل خاص خودشان در حال انجام دادن آن هستند. تعدادی از این معجزهگران در نمایشگاهی که همین چند روز قبل تمام شد، گردهم آمده بودند. آثاری که به کوشش مهدی علائینژاد، جمعآوری شده و، چون پروانههای رنگین، بر دیوارهای نگارخانه هنگام بال گشودند.
بیشتر تصویرگران و نقاشان در این نمایشگاه، سعی کردند فارغ از فرم با استفاده از حرکات قلممو و ترکیب رنگها، مفهوم تازهای از طبیعت را برای مخاطب بازگو کنند. کاری که در بسیاری از قابها، موفق هم بوده است. نجمه امینی، مدیر نگارخانه هنگام، در مورد آثاری که این بار در این نمایشگاه در معرض تماشا قرار گرفته بود، میگوید: در مجموع ۴۷ اثر از ۲۰ هنرمند، در این نمایشگاه گردهم آمده بود، که با مواد مختلف و با رویکرد متفاوت به موضوع طبیعت پرداخته بودند.
هدف از این نمایش بازنمایی صرف از طبیعت نبود. بلکه بازتابی از تخیل و ذهنیت نقاش از طبیعت بود که بر سطح بوم نقش بسته بود. مهدی علایینژاد، گردآورنده این نمایشگاه که خود نیز آثاری در این نمایشگاه داشت، متولد ۱۳۴۲ و دارای مدرک کارشناسی ارشد، در رشته نقاشی است. در فهرست کارنامه هنری او میشود به تدریس در دانشکده هنر و معماری تهران از سال ۷۹ تاکنون، عضو انجمن نقاشان ایران، رئیس کمیته رفاه انجمن (یک دوره)، بازرس دوم انجمن نقاشان ایران، داور چندین جشنواره نقاشی، دوسالانه نقاشی استان قزوین و جشنواره تجسمی پایداری، برپایی ۱۰نمایشگاه انفرادی و شرکت در بیش از ۱۰۰ نمایشگاه گروهی، اشاره کرد.
در این ضیافت تماشا که هر لحظهاش پر از شگفتی و زیبایی بود، آثار سعید امدادیان، ابراهیم اکبری گرز، علی تقوا بلسی، جمال سوزنده، ولیا... شاکر، حسین خوش رفتار، مهدی طوایی حمیدی، عسگر حقی، حامد رفاهتی، پروانه رزاقی، مهدی گودینی، ستار کریمی، مهدی علایینژاد، یعقوب عمامهپیچ، ندا عظیمی، مطهره علم، محمدمهران معصومی، بهزاد نظری، رضا هدایت و آرمان یعقوبپور به تماشا گذاشته شد.