دهکده جهانی یا اتاق شیشه ای، هرکدام را که تصور کنیم، آینده شهر ما کجای این جهان بزرگ است؟
حقیقت آن است که فرهنگ غالب رسانهای امروز دنیا، بسیاری از شهرها را به سمت یکسان سازی، از معماری ساختمانها تا فرهنگ و آداب ورسوم انسانهای آن شهرها تشویق میکند.
پیتزا دیگر غذای یک کشور مشخص در جهان نیست و کت وشلوار پوشش اختصاصی مردمان یک کشور نیست. آن غذا و این پوشش را بسط دهید به بسیاری از رفتارهای امروز مردم در جهان که شبیه به هم شده است. اگر تفاوتها در رنگ پوست و مو و اجزای چهره نباشد، تشخیص ملیتها از روی سبک پوشش یا مدل غذای ایشان سخت خواهد بود.
مک دونالد حالا در بیشتر کشورهای جهان شعبه دارد، به ظاهر یک غذای متولدشده در آمریکا را صادر میکند، اما درواقع فرهنگی مبتنی بر سبک زندگی آمریکایی را صادر میکند. فست فود یعنی آن قدر چرخ زندگی تند میچرخد که تو نباید وقتت را صرف پخت وپز کنی!
در این جنگ هویتی، کشورهایی که رسانههای قوی تری دارند، در لایه پنهان فیلم و سریالشان سبک زندگی خویشتن را ترویج و سعی میکنند دیگر مردم جهان را با فرهنگ غالب خودشان همسان سازی کنند.
در این جنگ سهمگین، کشورهایی با فرهنگهای ضعیفتر و سطحی زودتر از دیگر کشورها تسلیم شدند و پرچم سفیدشان را بالا بردند. کشورهایی که پیشینه هویتی قویتر داشتند، سعی کردند با تکیه بر آن هویت تاریخی، مقاومت کنند و با بازتعریف آن عناصر هویتی بتوانند از دل تهدیدها فرصت ایجاد کنند.
روند سریال سازی ترکیه و کره جنوبی در سالهای گذشته ناشی از همان تکیه بر عناصر هویتی است، هرچند این مقاومت امری نسبی است و همین کشورها در دیگر عرصه ها، میدانها را واگذار کرده اند.
جایگاه ایران و مشهد در این نبرد هویتی کجاست؟
ما کشوری هستیم با پیشینه تاریخی پرسابقه و با فرهنگ و آداب ورسوم خاص ایرانی اسلامی که بسیاری از آنها به واقع بی نظیر است؛ هویتی که هم شامل آداب ورسوم اجتماعی ما میشود، هم شامل نوع پوشش و غذا، هم شکل روابط درون یک خانواده و هم معماری ساختمانها از نماها گرفته است تا عناصر درون آن.
اگر قرار باشد همه شهرهای ایران و حتی جهان ساختمانهایی شبیه هم، غذاهایی یک شکل، مردمانی با پوشش یکدست، زبانی یکسان و آداب ورسومی یک شکل داشته باشند، دیگر چه زیبایی باقی میماند؟ همین تفاوت هاست که زیباییها را رقم میزند. معماری مشهد و اصفهان و شیراز باید باهم فرق داشته باشد، همان طور که لهجهها و گویش هایشان باهم فرق دارد!
همین تفاوت هاست که میتواند مزیتهای مخصوص هر شهر را رقم بزند. امروز شله مشهدی یا بریونی اصفهانی یا فالوده شیرازی مزیتی اختصاصی است که هم منتقل کننده یک فرهنگ است و هم میتواند برای مردمان این شهرها مزیت اقتصادی داشته باشد.
باید بدانیم که این نشانهای هویتی یک شبه ایجاد نشده اند و سالها زمان برده است که یک رسم یا یک غذا یا یک لهجه یا یک معماری شکل بگیرد و قوام پیدا کند. آداب ورسومی که در زیست بومهای اختصاصی هر منطقه ریشه دارد، از جغرافیا و آب وهوای آن گرفته است تا دین و آیین آن ها. مفاخر و بزرگانی در این مسیر تلاشها کرده اند و داستان و قصههایی سینه به سینه از پدران و مادرانی به نسلهای بعد به ارث رسیده است. این میراث بس گران بهاست و نباید به سادگی از کنار آن بگذریم.
رستم و پوریای، ولی تا تختی و کاوه و برونسی قهرمانهای این مردم هستند که سبک زندگی وارداتی هالیوودی تاب تحمل آنها را ندارد و میخواهد مرد عنکبوتی و سوپرمنها را جایگزین آنها کند.
در این جنگ هویتی تک تک ما باید پاسدار این میراث گران بها باشیم و از شهر و کشورمان محافظت کنیم.