عادل نجفی | شهرآرانیوز - در سال ۲۰۱۹ میلادی در شهر لندن ۵۹۸ مورد، ۴۳۳ مورد در پاریس و ۲۶۱ مورد در برلین سرمایهگذاری در استارتآپها انجام گرفت. در واقع این شهرها یکباره به پایتختهای پیشران نوآوری در اروپا بدل شدند که سرمایهها و حمایتهای لازم برای توسعه استارتآپها را نیز به سوی خود جلب کردند. آنها هماکنون بزرگترین قطبهای اروپایی استارتآپ شناخته میشوند. حتی درباره لندن، از آن به عنوان دومین اکوسیستم برتر استارتآپی در سطح جهان در کنار نیویورک یاد میشود.
چندان تعجببرانگیز نیست که بیشتر منابع موردنیاز برای توسعه استارتآپها در پایتختها متمرکز باشند. در حقیقت، حضور نیروی کار ماهر، دانشگاههای تراز اول، پژوهشکدههای متنوع و دفاتر مرکزی شرکتهای بزرگ چرایی تبدیل پایتختها به مراکز ایدهآل برای شکوفایی نوآوری را توضیح میدهند. با همه این اوصاف، نجات نوآوری از مرکزگرایی میتواند مزایایی داشته باشد که ارزش بررسی بیشتری دارد.
یکی از سادهترین پیشفرضهای ذهنی در افراد برای توجیه تمرکز استارتآپها در پایتختها، توجه به حجم فعالیتهای جاری در آنهاست. اما پژوهشهای مختلف نشان میدهند که این گزاره چندان صحیح نیست و شرکتهای دانشبنیان در شهرهای کوچکتر نیز میتوانند مانند پایتختنشینان ارزشآفرین باشند. براساس مطالعات انجامگرفته روی ۹۰۰۰ شرکت کوچک و متوسط (SME) بریتانیایی، شاخصهها و ویژگیهای یک کسبوکار نسبت به موقعیت مکانی آن تأثیر بیشتری بر میزان نوآوری دارد. همچنین پژوهش دیگری روی ۳۲۰۰۰ SME سوئدی نشان داد که میزان رشد و ارزشآفرینی شرکتهای دانشبنیان در شهرهایی که دسترسی بهتری به زیرساختهای علمی مانند مراکز آموزشی دارند الزاما بیشتر نیست.
بسیاری از فعالان شرکتهای دانشبنیان به دلیل باور به توانایی پایتختها در تبدیل شدن به قطبهای ایدهآل نوآوری از بررسی مزایای فعالیت در شهرهای کوچکتر غافل میشوند. برای نمونه، در شهرهای کوچکتر، نوآوران با بوروکراسی اداری کمتری مواجه هستند. در کلانشهرهای غیرپایتخت روابط افراد جامعه از همبستگی بیشتری برخوردار است و افراد در سطح محلی از روابط قویتری بهره میبرند. اگرچه در پایتختها معمولا شرکا و منابع بیشتری وجود دارند، شانس اجرا و عملیاتی شدن پروژههای جدید در شهرهای کوچکتر بیشتر است.
در پایتختها به طور معمول ادارات و معاونتها خصوصی برای پیگیری امور مرتبط با نوآوریها و استارتآپها در نظر گرفته شدهاند، اما شهرهای کوچکتر با انگیزههای بیشتری به استقبال حل مسائل با ایدههای محلی برآمده از شهروندان و نهادهای اجتماعی میروند. همبستگی اجتماعی بیشتر در شهرهای مختلف در مقایسه با پایتختها میتواند به مشارکت بیشتر بخش خصوصی و عمومی منجر شود و نقاط خلأ ارتباطی میان ایده تا محصول و بازار را شناسایی کند.
برای تقویت هابهای محلی و منطقهای نوآوری در بیرون از پایتختها میتوان اقدامات متنوعی را طراحی کرد. ایجاد و تقویت چنین هابهایی میتواند به تقویت ارزشآفرینی در سراسر یک سرزمین کمک شایانی کند. این امر میتواند با هر وسیلهای از ایجاد پل ارتباطی میان متخصصان و متقاضیان تا شبکهسازی برای تأمین مالی پروژهها انجام گیرد. برای نمونه، شبکه انتقال دانش بریتانیا (KTN) با هدف اشتراکگذاری دانش و ایجاد فرصتهای شبکهسازی در سراسر این کشور ایجاد شده است.
افراد تازهوارد به دنیای نوآوری که تنها دارایی آنها ایدههایی اولیه در نقاطی بیرونی از لندن، پایتخت انگلستان است، به متخصصان و کارشناسانی متصل میشوند که به آنها مشاوره میدهند. نهاد اروپایی نوآوری و فناوری (EIT) نیز علاوه بر تمرکز بر شهرهای غیرپایتخت اروپایی، تنوع چنین مراکزی را نیز افزایش داده است. ایجاد هاب نوآوریهای غذایی در آلمان و سلامتی و درمان در ایرلند از این اقدامات برای تأمین مالی، مشاورههای کارشناسی و شبکهسازی است.
به طور معمول یکی از بزرگترین چالشهای ایدهپردازن و نوآوران در شهرهای غیرپایتخت در سراسر جهان، دیده نشدن است. استارتآپهای دیگر شهرها نهتنها باید از سوی مشتریان بالقوه دیده شوند، بلکه باید در کانون توجه رسانهها و سرمایهگذاران نیز قرار بگیرند. مدیران شهری و حاکمیتی میتوانند با طراحی پویشهای تبلیغاتی و برنامههای رسانهای به رفع این مسئله کمک کنند. برگزاری نمایشگاههای موضوعی و تخصصی راهکار دیگری است که نهتنها میتواند به ایدهپردازان انگیزه دهد، بلکه برای مدیران شهری نیز عایدات و منابع مالی مناسبی ایجاد میکند.