تیم ملی فوتسال افغانستان در مراسمی با حضور خداداد عزیزی برای حضور در جام جهانی بدرقه شد خداداد عزیزی: امیدوارم تیم ملی فوتسال افغانستان بعد از جام جهانی فراموش نشود تاکید وزیر پیشنهادی کشور برساماندهی اتباع و انسداد مرز‌ها + فیلم حرکت اولین کاروان زائران افغانستانی اربعین از کابل + فیلم هَتاک حرّاف گُستاخ | از عبدالحمید خراسانی چه می‌دانیم؟ آمادگی مرز دوغارون برای پذیرای از زائران افغانستانی + فیلم ثبت‌نام ۲۸ هزار مهاجر افغانستانی برای دریافت روادید برای سفر به عراق از کنسرسیوم ریلی افغانستان چه می‌دانیم؟ احمد مدقق: دستاورد‌های زبانی، مهم‌ترین آورده نویسندگان افغانستانی است تحصیل بیش از ۳۲ هزار دانشجوی افغانستانی در دانشگاه‌های ایران فرماندار تایباد: تاکنون از سمت افغانستان ورودی زائر اربعین نداشته‌ایم فرماندار تایباد: ۶ دستگاه خودروی آتش نشانی به گمرک هرات اعزام شد | آتش مهار شده است اینفوگرافی | نگاهی به آخرین وضعیت کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان سومین سالگرد سقوط کابل | کاخ رؤیا‌هایی که فروریخت نگاه عباس عراقچی به افغانستان و طالبان چگونه است؟ وزارت کار:  اشتغال اتباع خارجی قانونی مانعی ندارد جزئیاتی از طرح اصلاح قانون ورود و اقامت اتباع بیگانه از زبان یک نماینده مجلس تلاش برای حل مشکل زائران افغانستانی اربعین | رئیس ستاد مرکزی اربعین دستور رفع محدودیت سفر تا هجدهم ماهِ صفر را صادر کرد اینفوگرافی | گاه‌شمار سقوط افغانستان مجید مرتضایی: حضور تیم ملی فوتسال افغانستان در جمع ۱۰ تیم برتر دنیا افتخار بزرگی است
سرخط خبرها

شعری از شاعر افغانستانی برای حاج قاسم سلیمانی

  • کد خبر: ۹۴۲۸۰
  • ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۳
شعری از شاعر افغانستانی برای حاج قاسم سلیمانی
یکی از شاعران افغانستانی در ایران در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی، غزلی را در وصف این شهید سروده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ «حمید تقدیمی» از شاعران جوان مهاجر افغانستانی به‌مناسبت دومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی غزلی در وصف این شهید سروده است.

سروده این شاعر افغانستانی در ادامه می‌آید:

حسرتی صبح جمعه آمده است، در دلم آتش تو روشن بود

قلب با این خبر بگو چه کند، قصه‌ی یک انار و سوزن بود

تازه فهمیده‌ام چه نزدیکی، قسمتی از وجود من بودی

بعد از آن انفجار، در خودرو، شعله ور تکه پاره‌ی من بود

تو سلیمان و یا که داوودی.،هر گره وا شده به دستانت

آنچه در دست‌های تو موم است، زیر دندان دشمن آهن بود

رد پاهای شیر می‌گوید، وسعت بیشه تا کجا باشد

چکمه‌های تو امنیت آورد، حد و مرز قلمرو روشن بود

در سحرگاه جمعه می‌پیچد، کربلا عطر آشنای شما

باد سمت حرم به اکلیل، ذره‌های تنت مزین بود

برگه‌های مچاله می‌خواهند، شعله‌ها را یکی یکی بکشند

فکر کردن به مرگ صاعقه هم، اشتباه بزرگ خرمن بود

هشتمین خان قصه نامردی است، تیرها مکر و حیله و نیرنگ

چاه کن باز در ته چاه است، خنده‌ای بر لب تهمتن بود

گر چه نثری به پیش دیوان است، شاعرا، مشق، غرق نقصان است

زیره بردن به سمت کرمان است، چاره‌ی بغض ما نوشتن بود

منبع: فارس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->