درباره نویسنـده
امید مهدی نژاد

امید مهدی نژاد

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۱۲۳
بازدید کل مطالب ۱۸۲,۴۲۴
کامنت های مطالب ۶

آخرین مطالب امید مهدی نژاد

حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر

حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر

مردی که چهار پسر داشت، پس از آنکه پزشکان جوابش کردند و در بستر مرگ افتاد، پسرانش را صدا زد که نزد او بیایند و به وصیت او گوش فرا دهند. چهار پسر آمدند و در کنار بالین پدر نشستند.
کد خبر : ۱۶۰۲۸۹
۱۴۰۲/۰۲/۰۴ - ۱۴:۵۹
حکایت طبیعت گرد ساده و یوز خال خالی

حکایت طبیعت گرد ساده و یوز خال خالی

روزی طبیعت گرد که در جریان طبیعت گردی خود درحال عبور از جاده‌ای کوهستانی بود، ناگهان صدای ناله‌ای شنید.
کد خبر : ۱۵۸۷۹۱
۱۴۰۲/۰۱/۲۶ - ۱۸:۰۷
حکایت ۳  حسود

حکایت ۳  حسود

در روزگار ملوک الطوایفی، در حوالی نواحی مرکزی، سه شخص از روی اتفاق با یکدیگر هم سفر شدند.
کد خبر : ۱۵۵۶۰۴
۱۴۰۱/۱۲/۲۷ - ۱۳:۴۹
حکایت تکنیک روان شناسی و تاکتیک زبان بازی

حکایت تکنیک روان شناسی و تاکتیک زبان بازی

در روزگاران نه چندان قدیم در یکی از کشور‌های منطقه زن و شوهری با هم زندگی می‌کردند که هردو نسبتا اهل مطالعه بودند و هرازچندگاه مقالات و یادداشت‌های مجلات و سایت‌های وزین را مطالعه می‌کردند.
کد خبر : ۱۵۵۱۳۹
۱۴۰۱/۱۲/۲۴ - ۱۴:۴۱
حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن

حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن

متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها وقتی وارد شرکت شد و در دفتر مدیر شرکت قرارداد شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را با دستمزد گزاف امضا کرد و خواست شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را آغاز کند، ناگهان چشمش به یک ویلن افتاد که بر دیوار مدیر شرکت نصب شده بود.
کد خبر : ۱۵۴۳۲۴
۱۴۰۱/۱۲/۲۰ - ۱۹:۲۲
حکایت گنج پنهان و غول باهوش

حکایت گنج پنهان و غول باهوش

در روزگاران قدیم در ساحل دریا مرد ماهیگیری زندگی می‌کرد که مانند سایر مردان ماهیگیر در روزگاران قدیم هرروز سوار قایقش می‌شد و به دریا می‌رفت و در دریا تور می‌انداخت و ماهی صید می‌کرد و با فروش آن‌ها زندگی خود و خانواده‌اش را تأمین می‌نمود.
کد خبر : ۱۵۳۶۶۸
۱۴۰۱/۱۲/۱۵ - ۱۵:۰۷
حکایت دو پند دیرهنگام

حکایت دو پند دیرهنگام

در یکی از کشور‌های ناحیه بالکان، مرد جوانی زندگی می‌کرد که به نوبه خود آخرین فرزند خانواده بود و برادران و خواهرانش و سایر فرزندان خانواده برای خود تشکیل خانواده داده و در شهر‌ها و کشور‌های دیگر زندگی می‌کردند و وی در کنار پدر و مادر پیر و فرتوتش زندگی می‌کرد.
کد خبر : ۱۵۳۴۴۳
۱۴۰۱/۱۲/۱۴ - ۱۳:۰۶
حکایت رصد اخبار و فلان و بیسار + روباه اضافه

حکایت رصد اخبار و فلان و بیسار + روباه اضافه

در روزگاران قدیم، دو پیچ تاریخی مانده به دوران معاصر، در ناحیه شرقی جنگل دوردست، کلاغی زندگی می‌کرد که اسباب شگفتی همگان بود، زیرا نه قارقار می‌کرد و نه از این شاخه به آن شاخه می‌پرید، بلکه دائما روی شاخه درختی نشسته بود و به افق‌های دوردست خیره می‌شد.
کد خبر : ۱۵۲۹۷۵
۱۴۰۱/۱۲/۱۱ - ۱۹:۱۵
حکایت پاسخ قانع کننده حکیم سمرقند

حکایت پاسخ قانع کننده حکیم سمرقند

در روزگاران قدیم در شهر بلخ جوانی زندگی می‌کرد که پرسش‌های بسیاری داشت و به جوان بسیارپرسش کننده مشهور بود.
کد خبر : ۱۵۲۵۸۹
۱۴۰۱/۱۲/۰۹ - ۱۴:۳۶
حکایت غلامی که وزیر شد و برعکس

حکایت غلامی که وزیر شد و برعکس

قربانشاه اول، بنیان گذار و نخستین پادشاه سلسله قربانشاهیان، که در وقت اضافه نیمه اول قرن نهم بر بخشی از نواحی مرکزی حکومت کردند، روزی که حوصله اش سر رفته بود وزیرش را نزد خود خواند.
کد خبر : ۱۵۱۳۳۴
۱۴۰۱/۱۲/۰۲ - ۱۵:۵۲
حکایت آب و افلاطون

حکایت آب و افلاطون

روزی افلاطون حکیم ـ از شاگردان سقراط حکیم و از حکمای مبرز یونان باستان ـ که به پیاده روی علاقه‌ای وافر داشت و همواره به جای استفاده از وسایل نقلیه، به طور پیاده از خیابان‌های آتن عبور می‌کرد، در حال عبور از خیابان‌های آتن بود.
کد خبر : ۱۵۰۲۸۶
۱۴۰۱/۱۱/۲۵ - ۱۸:۰۸
حکایت گذشتن این نیز

حکایت گذشتن این نیز

امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده
کد خبر : ۱۴۸۲۰۰
۱۴۰۱/۱۱/۱۱ - ۱۷:۲۳
حکایت سه ویژگی همسر و جاروب مادر

حکایت سه ویژگی همسر و جاروب مادر

امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده
کد خبر : ۱۴۷۸۴۷
۱۴۰۱/۱۱/۰۹ - ۱۷:۰۶
حکایت پسر بی شعور و کانال چهل وپنج هزار تومان

حکایت پسر بی شعور و کانال چهل وپنج هزار تومان

روزی پسرِ بی شعورِ شاعرمسلکِ لاابالیِ میراث بربادده در حالی که کاپشنش را بر تن کرده بود و در خیابان‌های شهر می‌گشت و به اطراف نگاه می‌کرد و شعر‌های فاقد وزن و قافیه می‌سرود و باد هوا می‌خورد، در گوشه‌ای از خیابان به گلی برخورد کرد که پیش از بهار روییده بود.
کد خبر : ۱۴۷۴۸۰
۱۴۰۱/۱۱/۰۶ - ۱۶:۴۵
حکایت تفاهم بلندمدت مورچه و گنجشک

حکایت تفاهم بلندمدت مورچه و گنجشک

در روزگاران قدیم، در بیشه‌ای واقع در سرزمین‌های شمالی، گنجشک و مورچه‌ای با هم دوست شدند.
کد خبر : ۱۴۶۸۷۷
۱۴۰۱/۱۱/۰۳ - ۱۸:۱۳
حکایت کش دار قبر بابای حکیم صاحب دل

حکایت کش دار قبر بابای حکیم صاحب دل

در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های ساحلی حکیم صاحب دلی زندگی می‌کرد که کرامات بسیار داشت و بسیار دست به خیر و در خانه باز و سفره انداز بود و مردمان تا منتهی الیه از خوان نعمت او بهره‌مند و برخوردار بودند.
کد خبر : ۱۴۶۴۲۸
۱۴۰۱/۱۱/۰۱ - ۱۵:۵۶
حکایت تیمور لنگ و تپه برفی

حکایت تیمور لنگ و تپه برفی

تیمور لنگ، نخستین بنیان گذار و نخستین پادشاه سلسله گورکانیان، در یک روز برفی در زمستان سخت منطقه تصمیم گرفت برای خود جانشینی تعیین کند.
کد خبر : ۱۴۶۰۵۷
۱۴۰۱/۱۰/۲۸ - ۱۳:۱۴
حکایت حکمت حکیم و کافی شاپ ضلع جنوبی

حکایت حکمت حکیم و کافی شاپ ضلع جنوبی

در روزگاران قدیم، نرسیده به قرن یازدهم، در سرزمین شاندیز حکیمی زندگی می‌کرد که بسیار دانا و مطلع بود و به همین خاطر شاگردان بسیاری داشت که در مؤسسه آموزشی وی ثبت نام کرده و هرروز در درس وی حاضر می‌شدند و به کسب علم و رهنمود و معرفت می‌پرداختند.
کد خبر : ۱۴۵۶۲۴
۱۴۰۱/۱۰/۲۶ - ۱۸:۳۶
حکایت خر و آهو و ژن خوب

حکایت خر و آهو و ژن خوب

روزی شکارچی غیرمجاز که برای شکار غیرمجاز به طبیعت رفته بود، آهوی زیبایی را مشاهده کرد و موفق شد او را به طور زنده شکار کند.
کد خبر : ۱۴۴۵۶۲
۱۴۰۱/۱۰/۲۰ - ۱۶:۴۵
حکایت مرد زیرک و مرگ ندار و ناچار

حکایت مرد زیرک و مرگ ندار و ناچار

سال‌ها پیش از انقلاب بزرگ فرانسه، در یکی از شهر‌های این کشور مردی زندگی می‌کرد که واقعا مرد زیرکی بود.
کد خبر : ۱۴۳۹۱۵
۱۴۰۱/۱۰/۱۷ - ۱۹:۲۲
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->