پاییز فصل زیبایی و شکوه است؛ فصلی که ما در آن خاطرات روزهای خوش کودکی را مرور میکنیم. در لحظاتش غرق میشویم و گاهی از کلاسهای درس مدرسه مان سر درمی آوریم. سرمای عجیب و دوست داشتنی پاییز در کنار بارانهای گاه وبیگاهش، برایمان و خاطره انگیز است.
پاییز برای درناهای سیبری، فصل مهاجرت و رسیدن است؛ مهاجرت از جایی که دوستش دارند و رسیدن به جایی که سرزمین امید آن هاست؛ جایی که در آن، سرمای زمستان را میگذرانند تا به بهار، زندگی و سرسبزی سلام کنند. در روزهای گذشته تک درنای سیبری که در ایران با نام «امید» شناخته میشود، برای پانزدهمین سال متوالی در مسیر مهاجرت سالانه اش به ایران رسید.
این پرنده باشکوه، اما تنها سال هاست که به ایران میآید تا به تنهایی زمستان را بگذراند؛ پرندهای که از هم نوعانش تنها او باقی مانده است و همچون نامش سال هاست که با آمدنش به زندگی رنگ تازهای میدهد. درناهای سیبری به سه جمعیت شرقی، غربی و مرکزی تقسیم میشوند. جمعیت مرکزی به طور کامل منقرض شده است. آ نها در گذشته به هند مهاجرت میکردند. از جمعیت شرقی که سال هاست به چین مهاجرت میکنند، بیش از ۳ هزار باقی مانده است.
اما سرنوشت جمعیت غربی که به ایران مهاجرت میکردند، بسیار غم انگیز است و فقط همین یک (درنای امید) از جمعیت آنها باقی مانده است و امکان تکثیر با جنس شرقی هم وجود ندارد. آنها هرساله از غرب دریای مازندران وارد ایران میشدند و در تالاب بین المللی فریدون کنار، ازباران و سرخرود زمستان گذرانی میکردند؛ کاری که حالا درنای امید به تنهایی انجام میدهد.
مسیر مهاجرت این پرنده از فریدون کنار به سوی سواحل غربی دریای خزر ادامه پیدا میکند و با گذشتن از استان گیلان، جمهوری آذربایجان، داغستان و منطقه آستراخان روسیه به سوی شمال قزاقستان میرود و سپس تا رودخانه اوب در نزدیکی اقیانوس منجمدشمالی ادامه مییابد.