ناصحی: تقویت همدلی در تمام ارکان مدیریت شهری مجدانه مدنظر قرار بگیرد حاجی‌بگلو: قانون درآمدهای پایدار شرایط دشواری را برای شهرداری‌ها رقم زده است شهردار مشهد مقدس: تعدادی از پروژه‌های شهری با اعتباری ۸ هزار میلیاردی آماده بهره‌برداری هستند اجرای برنامه‌های مختلف برای دختران مشهدی توسط مهدیه و مجتمع فرهنگی منتظران عاشق پیگیری ایجاد «کافه‌بازی» در بوستان‌های بانوان شهر مشهدمقدس رئیس شورای اسلامی شهرستان مشهد: وعده صادق ۲ انرژی مضاعفی در امت اسلامی ایجاد کرد روایت‌هایی از زندگی کلنل محمدتقی‌خان پسیان به مناسبت سالروز شهادتش | قطرات خونم کلمه «ایران» را ترسیم خواهند کرد تعطیلی دوشنبه‌های بوستان بانوان پارک ملت مشهد مهدی ناصحی: با اجرای پروژه‌های زودبازده، چهره حاشیه شهر مشهد در حال تغییر است گسترش سرمایه گذاری‌های بخش خصوصی در توسعه گردشگری مشهد محافظت از اموال مردم با سازوکار مدیریت حمل و نقل عمومی مشهد | در اتوبوس و تاکسی‌های مشهد چیزی گم نمی‌شود اقساطی کردن هزینه صدور مجوز‌های ساختمانی | وضعیت عمومی درآمدی شهرداری مشهد مطلوب است اقتدار لایزال انقلاب اسلامی هوای کلانشهر مشهد برای چهارمین روز متوالی ناسالم است (۱۲ مهر ۱۴۰۳) همراهی سمن‌ها در رفع مسائل شهری نصب دوربین در زیرگذر تقاطع‌های غیر همسطح مشهد انتصاب سرپرست منطقه یک شهرداری مشهدمقدس (۱۱ مهر ۱۴۰۳) انتصاب مشاور عالی شهردار و مدیر منطقه ثامن شهرداری مشهدمقدس (۱۱ مهر ۱۴۰۳) روند اجرای احداث پروژه بولوار کرامت مشهد به سرعت ادامه دارد اعمال‌قانون ۳۰۶۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۷۵ خودروی متخلف توقیف شدند (۱۱ مهر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

یک راسته پر از قصه

  • کد خبر: ۱۳۲۲۱۰
  • ۰۹ آبان ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۵
یک راسته پر از قصه
احتمالا برای خیلی‌ها جذاب باشد که قصه‌های فردا را امروز بشنوند.

شهر بی قصه، شهر مرده است. قصه در همه جای شهر لابه لای رنج آدم‌هایی که دیده و شنیده نمی‌شوند، شکل می‌گیرد. قصه لابه لای صدای آدم‌هایی که یکسره درحال حرف زدن هستند و انگارنه انگار که شاید مخاطبانشان خسته شده اند و حوصله شنیدن ندارند، شکل می‌گیرد.

احتمالا برای خیلی‌ها جذاب باشد که قصه‌های فردا را امروز بشنوند. در کتاب‌های داستان، نویسنده با کمک راوی، قهرمان هایش و تخیلش، می‌تواند قصه‌ای را در آینده بنویسد یا اصلا گذشته را بیاورد و آینده را بنویسد.

شاید چیزی شبیه ماکت‌هایی که مهندسان برای یک ابرپروژه درست می‌کنند و آن میان چندتا ماکت آدم هم ایستاده اند و دارند از مناظر لذت می‌برند. انگار آدم‌ها هستند تا فقط جای خالی آن ماکت را پر کنند؛ بی قصه و غصه.

آن بخش‌های قدیمی شهر احتمالا بی ماکت ساخته شده اند، اما بخش‌های جدید شهر، نه. مهندس‌ها آمده اند و توی زمین‌های کشاورزی قدم زده اند و بعد روی ماکت، آینده را تصویر کرده اند. آن ماکت یک چهارراه داشته که می‌رسیده است به میدان.

در مسیر آن چهارراه تا میدان، یک طرفش را دانشگاه ساخته اند.

طرف دیگرش را پارک تصور کرده اند، بعد ایستگاه آتش نشانی و بعد کمی آن طرف‌تر سینما. توی ماکت آیا فکر کرده بودند که بعد‌ها هنرمندی بیاید و مجسمه‌ای بسازد وسط میدان مادر که نگاهش سمت ورودی دانشگاه باشد؟

یا بعدتر‌ها یکی بیاید و در آن پارک، هواپیمایی بسازد که بلد نیست پرواز کند؟ اصلا فکر کرده اند که این حجم از آدم که هر روز و هرماه و هرسال می‌آیند دانشگاه، سر کلاس می‌نشینند، درس می‌خوانند، می‌دوند و زمین می‌خورند، عاشق می‌شوند و بعد روزی راهشان را می‌گیرند و می‌روند رد کارشان، چقدر قصه خواهند داشت؟

انگار مهندس‌ها خواسته یاناخواسته به بعضی خیابان‌ها ظلم می‌کنند.

وقتی یک تکه از خیابان این همه جا برای قصه داشته باشد و بعضی خیابان‌ها فقط کنارشان زمینی افتاده باشد یا مثلا سوله‌ای خالی و جایی برای قصه نداشته باشند، تبعیضی رخ نداده است؟ یک راسته پر از قصه و یک راسته فقط عبور بدون مرور!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->