رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش وحید تاج و حسام‌الدین سراج در قونیه | حضور گسترده خوانندگان ایرانی در فستیوال بین‌المللی «دولت عشق» در قونیه پژمان بازغی و منوچهر هادی در تیم فوتسال ستارگان هنر ایران + عکس انتشار ۲ آلبوم موسیقی «بانگ عشق» و «کیکاوس» آوازخوانی حسام‌الدین سراج در مراسم تشییع استاد فرشچیان + فیلم فیلم «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» شهرام مکری در جشنواره بوسان بازیگر نقش جایگزین مصطفی زمانی در نسخه آمریکایی سریال «یوسف پیامبر» چه کسی است؟ + عکس و بیوگرافی سعید روستایی از احتمال اکران «برادران لیلا» خبر داد + عکس «پوست شیر» رقیب سریال‌های ترکی در برزیل شد + عکس
سرخط خبرها

برای وطن

  • کد خبر: ۱۴۲۸۲۹
  • ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۰
برای وطن
چه می‌خواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دورت گردم نقره خانم. خوبید الحمدا...؟ خوش آمدید، تابستان زود شروع کرده، خوب کردید مراجعت کردید ییلاق، ممممم می‌گویم می‌بینید اوضاع را؟ می‌بینید احوال را؟ می‌بینید چه مملکتی است؟ روز نیست که سر بی تلواسه بر بالش نگذاریم، این فقره اخیر هم امری شده علی حده، برادر به گرده برادر نیمچه فرو می‌کند، همسایه سینه همسایه به حسن موسی سرخ، همین دیروز به میزیحیی توتونچی دوکلام عارض شدیم فلانی به نظرم فلان، عصری توی مسجد جواب سلاممان را که نداد هیچ، طوری پشتش را سمتمان گرداند که قاطرچی دهنه ارابه از سلفچگان به نطنز نمی‌گرداند، می‌گویم چه امر است این فقره دموغراسی نقره خانم که قرار بود گرگ و میش به صلح از یک چشمه آب بنوشند، حال انگار سرکنگبین صفرا فزوده و زن به شوهر بی التفات است و پسر به پدر؟ می‌گویم نقره خانم فرنگ هم که شما بودید همین طور بود؟ خانم ما که از پلتیک زیاد سررشته نداریم، ولی ا...  وکیل این رسم و روالش نیست، ما آداب رعیت بودن بلدیم آقایان رعیت نوازی نه، همین ما؟!

چه می‌خواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟ شب سر بی قرض بر زمین بگذاریم. صبح فکر این نباشیم که نان نیست و روغن نیست، علوفه نیست، نقره خانم شما که آقاجانتان با وکیل و وزیر می‌نشیند بفرمایید، مثلا همین فقره را می‌شد یک جوری هدایت کرد که این روال نشود، بفرمایید مردم اواخر یک چیزی ته دلشان بوده به اسم عزت، بفرمایید مو برداشته، درد می‌کند، بفرمایید نجیب‌تر از این مردم در ربع مسکون جهان نخواهید جست، نقره خانم، در فقره تفلیس و مشروطه و فتح تهران و نهضت جنگل و دلوار کم رشادت نکرده اند، بفرمایید هر نوزاد پسر این خاک را که تخت پشتش می‌زنی بوی باروت می‌خورد توی مشامت از رشادت، نقره خانم این مردم عیال ا... اند. یک کدامشان یک آه بکشد گله فیل می‌غلتد.

خاک برسرم، حالا یک عصری وسط این همه شلوغی آمده اید دلی به باد بدهید ما هی غر به جانتان می‌زنیم، خودتان خوبید؟ بالکن را آب پاشیده ام تا هرمش بخوابد طول می‌کشد. می‌خواهید من بروم شما چارقد واکنید زلفی به باد بدهید؟ سردتان نیست؟ می‌گویم گردو‌ها و خرمالو‌ها را می‌بینید؟ آن گردو «کلاغ کاشت» است، خرمالو بچینم؟ آلبالو خشکه هم داریم، نمک بزنم؟ چرا حرف نمی‌زنید؟ ببینم چشم هایتان را؟ خاکم به سر گریه می‌کنید؟ خانم جان؟ نقره خانم... چیزی شده؟ جان؟ ایران؟ برای وطن گریه می‌کنید؟ ...‌ای لال بمیرم من که اشک شما را در آوردم.
به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->