فیلم سینمایی «بی‌بدن» اکران آنلاین می‌شود + زمان پخش تمدید مهلت ثبت‌نام در المپیاد فیلمسازی نوجوانان تعطیلی سینما‌های خراسان رضوی و مشهد از ۲۴ تا ۲۸ تیر ۱۴۰۳ لباس و گریم متفاوت الناز شاکردوست در نقش مشهورترین زن شاهنامه رقابت خواکین فینیکس و دنزل واشینگتن برای اسکار ۲۰۲۵ ویژه‌برنامه رادیویی «مثل آب» برای حضرت عباس (ع) + زمان پخش امین زندگانی با تله‌تئاتر «کاتب اعظم» در تلویزیون + زمان پخش بخشی نگری و خودمحوری دستگاهی، مانع توسعه هنر عاشورایی افشاگری پس از واقعه | نگاهی به فیلم «شور عاشقی» در مختصات سینمای دینی ایران اعجاز ایجاز (بخش سوم) نگاهی به دشواری‌های سرودن و نوشتن برای کودک و نوجوان با موضوع عاشورا واکنش مدیرکل نظارت بر نمایش فیلم سازمان سینمایی به ممنوع‌التصویری باران کوثری جایزه داوران پناهنده پالرمو به «آنیتا، گمشده در اخبار» رسید آغاز فرایند ارسال آثار برای جوایز اسکار ۲۰۲۵ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳ عطر «گلاب اشک»؛ گزارشی از برگزاری کارگاه‌های هنری ویژه محرم ۱۴۰۳ در نگارخانه رضوان گفت‌‌گو با «رضا ایرانمنش» بعد ترخیص از بیمارستان | همچنان عاشق بازیگری‌ام انتشار فراخوان بیست‌ونهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان روایت جالب کارگردان سریال «در انتهای شب» از بازی علیرضا داودنژاد در سریالش
سرخط خبرها

آلبوم خواهر برادری

  • کد خبر: ۱۶۵۱۴۶
  • ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۲
آلبوم خواهر برادری
کسانی که ما را نمی‌شناسند فکر می‌کنند ما دوقلو هستیم، اما رضا دو سال از من بزرگ‌تر است.

کسانی که ما را نمی‌شناسند فکر می‌کنند ما دوقلو هستیم، اما رضا دو سال از من بزرگ‌تر است. البته اینکه این طور به نظر می‌رسد به دلیل وابستگی بیش از حد ما دو نفر به همدیگر است. نمی‌دانم این هم به نذر و دعا‌های مادربزرگ ربط دارد یا نه. خب ربط که باید داشته باشد. همین که اسم من شد معصومه و برادرم شد رضا، یعنی کاملا ربط دارد.

مادربزرگ سر نمازش، توی حرم حضرت معصومه (س)، وقت سفرش به مشهد و در هر امامزاده و موقعیت دیگری که مناسب می‌دید از خدا می‌خواست که بدون دیدن نوه، آن هم دوتا، از دنیا نرود. روی کاغذ و محاسبات علمی احتمال باردار شدن مادر چیزی نزدیک به صفر بوده است. هنوز هم یک پوشه قطور کاغذ آزمایش و نسخه و دوندگی درمانی دال بر این موضوع توی خانه ما هست. مادر آن‌ها را نگه داشته است که فراموش نکند و نکنیم همیشه می‌تواند روزنه امیدی وجود داشته باشد ولو اینکه جهانی دیوار باشد.

فقط باید ایمان داشت. یک سال و نیم بعد از به دنیا آمدن رضا مادر مرا باردار شده بود. از بیمارستان که مرخص شده بودیم، مادر بزرگ خواسته بود که از مسیر نزدیک حرم حضرت معصومه (س) بروند. بعد هم نزدیک حرم توقف کرده بودند، مادربزرگ مرا بغل کرده بود و رو به حرم حضرت معصومه (س) ایستاده بود و گفته بود «می دانم وقتی شما‌ها کاری را انجام می‌دهید، سنگ تمام می‌گذارید.

این دختر هم نام شماست و برادرش هم هم نام برادر شما، پس از شما می‌خواهم از همان جنس علاقه و محبتی که بین شما و برادرتان وجود داشت بین این دو نوه من هم جاری باشد.» باید بگویم که من و رضا فراتر از خواهر و برادریم، رفیق هم و محرم اسرار، غم من غم اوست و شادی او شادی من. این خواهر برادری عجیب شیرین است.

چند سال است که قرار گذاشته ایم شب میلاد حضرت معصومه (س) دو نفری می‌رویم حرم ایشان، بعد از زیارت یک عکس دو نفره می‌گیریم، در واقع روز تولد ایشان را قرار داده ایم جشن خواهر برادری خودمان. عکس را چاپ می‌کنیم و توی یک آلبوم مخصوص می‌گذاریم. امیدوارم تعداد این آلبوم عکس‌های دونفره به چند عدد برسد.

* این روایت زاده تخیل نویسنده است و هیچ ارتباط اسنادی و واقعی با اتفاق درون عکس ندارد، بلکه عکس صرفا بهانه‌ای برای خلق روایت است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->