یادی از فضل‌الله آل داود، ملقب به بدایع‌نگار آستان قدس رضوی | صدای مردم بی‌صدا بود اولین تریلر انیمیشن «زوتوپیا ۲» منتشر شد + فیلم فیلم‌برداری سریال حضرت «موسی (ع)» به زودی آغاز خواهد شد هنر از یادرفته نقاشی قهوه خانه‌ای؛ در گفت‌و‌گو با محمدرضا حمیدی، از معدود بازماندگان نقاشی قهوه خانه‌ای کشور نقد ادبی و داستان نویسی ایران در گفت وگو با حسین آتش پرور | اگر نویسنده حرفی نداشته باشد، گم می شود تأثیر قطعی برق بر وضعیت چاپخانه‌ها و صنعت نشر کتاب مشهد | نمایشگاه تمام شد، کتاب‌ها چاپ نشد آغاز فروش بلیت کنسرت «ایرانم» علیرضا قربانی با قطعات جدید صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ویدئو| رونمایی از مستند «شوق خدمت» در مشهد مدیر جدید خانه عکاسان معارفه شد نتفلیکس انیمیشن سریالی کلش آو کلنز را می‌سازد هنرنمایی هادی حجازی‌فر در نقش ابوذر سریال «سلمان فارسی» آموزش زبان فارسی در مدارس ترکیه در حال گسترش است
سرخط خبرها

به یاد روضه‌های جناب سرگرد

  • کد خبر: ۱۷۶۶۹۹
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۵
به یاد روضه‌های جناب سرگرد
آقا میرزایی سرگرد بازنشسته ارتش است. از خاطر هیچ کدام از قدیمی‌های محله تصویر پرا بهت او با آن لباس‌های خاکی اتو کشیده و ستاره‌های روی شانه، پوتین‌های سیاه براق و قد کشیده پاک نشده است.

آقا میرزایی سرگرد بازنشسته ارتش است. از خاطر هیچ کدام از قدیمی‌های محله تصویر پرا بهت او با آن لباس‌های خاکی اتو کشیده و ستاره‌های روی شانه، پوتین‌های سیاه براق و قد کشیده پاک نشده است. گاهی که با آن جیپ خاکی ارتشی توی محله پیدایش می‌شد؛ انگار کل محله، دیوار‌ها و چشم هایش می‌شد پرسپکتیو آمدن او. بعد از خدمت توی جبهه جنوب و بعد چند وقتی بیرجند، سال‌های آخر خدمتش برگشت مشهد.

دو پسر و یک دختر داشت که بعدتر هرکدام راهی یک گوشه از این دنیا شدند با هزاران کیلومتر فاصله. زنش، انسیه خانم هم دو سال پیش بعد از تسلیم دربرابر کرونا عمرش را داد به شما. آقا میرزایی گرچه شکسته‌تر و لاغرتر شده است، اما هنوز رد بوی عطرش بعد گذر از کوچه‌ می‌ماند. هنوز همان طور شق و رق و با طمأنینه قدم بر‌ می‌دارد. تنش هنوز لباس چروک ندیده و هنوز هم یک یک تومانی به کسی بدهکار نیست چه رسد به نسیه. صحبت که می‌کند صدای خش دارش ریتم دارد و تنها یک سلام و علیکش می‌تواند احترام هرکسی را به خودش بخرد.

آقا میرزایی توی خانه قدیمی اش که هنوز از زخم لودر‌ها در امان مانده دهه دوم محرم روضه برگزار می‌کند. چند قوم و خویش دارد که می‌آیند کمکش. خودش گوشه مجلس محکم مثل یک فرمانده می‌ایستد و دو دست تکیه داده روی عصایش، حواسش به همه چیز هست تمام مدت ورود تا خروج میهمانان همان گوشه ایستاده و خوشامد می‌گوید. اینکه همه چیز نظم داشته باشد. به موقع برای عزاداران چای آورده شود. بزرگ تر‌ها به جای درستی راهنمایی شوند و...
تمام مدت مجلس همانجاست تا پایان کار و رفتن آخرین میهمان.

اما پایان مجلس، آغاز محفلی دیگر است. درست پشت در چوبی اتاق بزرگ حالا خالی از میهمان. آقا میرزایی می‌رود روی پله‌ها می‌نشیند. چوب سیگارش را در‌ می‌آورد و سیگاری را سر آن آتش می‌زند و در سکوت به آن پُک می‌زند. بعد، اما انگار تمام آن شق و رقی و انقباض محبوس در اندامش را با آن دود‌ها می‌فرستد بیرون. سر می‌گذارد روی عصایش، شانه هایش شروع می‌کنند به لرزیدن و چشم هایش به اشک ریختن.

عکس: سمانه شیرازی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->