فرمانده انتظامی خراسان رضوی: ورود خودرو از مبادی ورودی مشهد ۱۲ درصد افزایش داشته است| آماده‌باش کامل در ایام دهه آخر ماه صفر رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد: در دهه آخر ماه صفر کمبودی در حوزه‌های بهداشت، درمان و دارو نداریم قتل شریک تجاری در باغ ویلا + انداختن جسد در چاه | متهم در آستانه قصاص آغاز طرح «هم‌محله امام رضا(ع)» با محوریت ارتقای فرهنگ میزبانی زائران در مشهد و خراسان رضوی پیش‌بینی اسکان ۹۶۹ هزار نفرشب زائر در دهه پایانی صفر در مشهد حقوق سرایداران مدارس افزایش می‌یابد (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) وقتی میراث آینده شهر در خطر است   مدارس از نیمه شهریور ۱۴۰۴ بازگشایی می‌شود؟ واکنش پلیس مازندران به فیلم تیراندازی در چالوس + فیلم (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) لزوم درج نرخ ترک تحصیل در کارنامه عملکرد استان‌ها برای ارزیابی کیفی آموزش منطقه‌ای سال تحصیلی ۱۴۰۵ - ۱۴۰۴ با ورود فناوری به روش‌های تدریس همراه خواهد بود قرارگیری ۶۱۴ مرکز فنی و حرفه‌ای رایگان در اختیار آموزش و پرورش بازدید و نظارت پیاپی مسئولان آموزش و پرورش از فرآیند ثبت‌نام مدارس عضو کمیسیون آموزش مجلس: طرح آغاز مدارس از ۵ سالگی در راستای افزایش بهره‌وری آموزش است خبر خوش برای بازنشستگان | مابه‌التفاوت حقوق فروردین بازنشستگان تأمین‌اجتماعی با حقوق مردادماه ۱۴۰۴ واریز می‌شود پذیرایی از زائران رضوی، زیر ذره‌بین بازرسان بهداشت و سلامت | زائران دهه آخر صفر مراقب گرمازدگی باشند اگر کبد چرب دارید، این چاشنی چربی‌سوز را مصرف کنید سطح ذخایر آبی سد فریمان به پایین‌ترین حد ممکن رسید محموله ۴ میلیارد تومانی قهوه قاچاق در راه مشهد زمین‌گیر شد (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) آتش‌سوزی‌ مهیب در جنگل‌های جنوب اروپا با چندین کشته و هزاران آواره + ویدئو ۲۰ کشته و ۱۳۴ زخمی در حادثه انفجار و حریق کارخانه‌ای در روسیه (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) شمار جان‌باختگان بارندگی‌های موسمی در پاکستان به ۶۵۷ تن افزایش یافت (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) بارندگی سیل‌آسا پایتخت تجاریِ هند را مختل کرد| صدور هشدار قرمز برای بمبئی و مناطق اطراف آن (۲۷ مرداد ۱۴۰۴) چهارمین دریاچه بزرگ جهان کاملا خشک شد هشدار محیط زیست درمورد سوزاندن لاستیک‌های فرسوده استقرار ۵ هزار نیروی داوطلب جمعیت هلال‌احمر خراسان رضوی برای ارائه خدمات به زائران دهه پایانی صفر در مشهد و خراسان رضوی افزایش شیوع نزدیک بینی در بین دانش آموزان شهری گروه‌های مردمی و سمن‌ها نقش کلیدی در تحقق اهداف جمعیتی دارند| برگزاری جشنواره عکس و فیلم با محور خانواده و فرزندآوری + لینک
سرخط خبرها

حظّ حضور

  • کد خبر: ۱۸۴۹۶۰
  • ۲۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۹
حظّ حضور
یکی از شب‌های مرداد بود، داشتیم با خودروِ یکی از دوستان از سرِ کار برمی گشتیم خانه. من که راهم دورتر بود جلو، کنار راننده، نشسته بودم؛ دوست دیگری هم که مقصد نزدیک تری داشت پشت بود.

گمانم، یکی از شب‌های مرداد بود. داشتیم با خودروِ یکی از دوستان از سرِ کار برمی گشتیم خانه. من که راهم دورتر بود جلو، کنار راننده، نشسته بودم؛ دوست دیگری هم که مقصد نزدیک تری داشت پشت بود. اگرچه او اصرار داشت دوستِ صاحب ماشین فقط تا جایی برساندش که زحمت ندهد، راننده گفت می‌بَرَدَش همان جایی که باید. بعد از مدتی، به آنجا رسیدیم و توقف کردیم، زیر پلی، توی بزرگراهی.

درِ عقب، سمت پیاده رو، از داخل باز نمی‌شد؛ یکی دیگر باید پیاده می‌شد و بازش می‌کرد. ولی آن دوستِ تعارفی مهلت نداد؛ خودش شیشه را کشید پایین که در را از بیرون باز کند. آخر، در را باز کرد، اما، موقع پیاده شدن، از بد حادثه، گوشی اش از دستش لغزید و افتاد روی آسفالت و خزید توی یکی از این حفره‌های زِهکشی. توالیِ اتفاقاتی که منجر به این اتفاقِ آخر شد آن قدر عجیب بود که ما چند ثانیه ای، هاج وواج، خُشکمان زد.

ولی خیلی زود به خودمان آمدیم؛ هرچه نبود، پای چند میلیون تومان پول وسط بود. خوشبختانه، و در کُل بدبختانه، بستر جوی خشکِ خشک بود و گوشی از خطر آب بر کنار مانده بود؛ وضع بدنه را نمی‌دانستیم. سریع دست به کار شدیم و سعی کردیم گوشی را از آن چاله دربیاوریم، اما فهمیدیم چاه ویل است و عمقش از طول دست ما بیشتر؛ بنابراین، به آتش نشانی زنگ زدیم، ولی آن‌ها گفتند نمی‌آیند. دردسرتان ندهم: بعد از ساعتی، به کمک کسبه محل و ابزارآلات مختلف و با گذشتن از خیر لباس‌های روشن، عاقبت، خودمان گوشی را کشیدیم بیرون. کاملا سالم بود.

اما آنچه از این جالب‌تر بود ناراحتی و بی قراری بیش از حد آن دوست طی این مدت بود. اگر نمی‌شناختی اش و نمی‌دانستی که اوضاع مالی اش چندان بد نیست، حتما خیال می‌کردی غصه مالش را می‌خورد، واکنشی که حتی در غیر این صورت هم پذیرفتنی می‌بود. ولی آن بی تابی دلیل دیگری داشت که کمی بعد به آن پی بردیم: دوست ما البته نگران مالش بود، اما نه بابت ارزش مادی آن، که برای اهمیت معنوی اش.

گوشی او چیزی بیشتر از مجموع چند سخت افزار و نرم افزار بود که بشود دوباره خریدش. گوشی او دورهمی خانه مادربزرگ بود، هفتمین سالگرد ازدواج بود، هنگامه لب دریا بود، صدای پرنده‌های جنگل بود، طرح یادداشت فردا بود. گوشی او خاطره بود، حافظه بود و نمی‌توانی ده‌ها خاطره را، چند گیگ حافظه را یک گوشه رها کنی و بروی. خاطراتت را که بی خیال شوی، حافظه ات را که از دست بدهی، بخشی از زندگی ات را باخته ای؛ امکان بازیابی هم نداری.

با این همه، حالا چند سال می‌شود که ما به مغزمان بیشتر استراحت می‌دهیم، کمتر می‌خوانیم و می‌نویسیم و می‌شنویم و می‌بینیم، و در عوض هی به ظرفیت گوشی‌ها یمان اضافه می‌کنیم، سال به سال هارد‌های جادارتری می‌خریم، و پرشان می‌کنیم از عکس‌ها و فیلم‌ها و صوت‌هایی که بعضی شان را دیگر نمی‌بینیم و نمی‌شنویم، با این همه هر روز از تصور نابودی این خاطرات دیجیتال بیش از پیش درد می‌کشیم.

این کارِ ما به خودی خود البته اشکالی ندارد، ولی شاید بهتر باشد که چندان پیش‌تر از حدود حافظه نرویم؛ شاید اصل همانی است که بر اثر حظِّ حضور آمده و جایی نمی‌رود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->