تحقیقات بسیار محدودی که وضعیت افراد دارای معلولیت را در شرایط بحرانی و بلایای طبیعی مورد مطالعه قرارداده است غالبا نشانگر این واقعیت تلخ بوده اند که نیازهای خاص افراد دارای معلولیت حلقه مفقوده برنامه های مدیریت بحران کشور ها میباشند.کمتر از ده سال قبل سازمان بهداشت جهانی در روز کاهش بلایا شعار"زندگی همراه با معلولیت و بلایا" را انتخاب کرد تا حساسیت موضوع را به جامعه جهانی و سیاستگذاران مرتبط در همه جهان گوشزد نماید.
اضافه کنید بر موارد فوق این نکته مهم را که عدم آشنایی امدادگران و تیم های مداخله کننده در بحران ها اساسا با شرایط،نیازهای ویژه و همچنین برقراری ارتباط با این گروه بزرگ جامعه میتواند شرایط را وخیم تر کند.کرونا ویروس بعنوان یک بحران نوپدید و ترس و نگرانی ناشی از ان در حال حاضر همه جامعه و فعالیتهای اجتماعی را تحت الشعاع خود قرارداده است.
صرفنظر از تمام مشکلات اساسی که تا زمان خاتمه بحران گریبانگیر همه جامعه هست برای افراد دارای معلولیت مشکلات مضاعفی ایجاد شده است..تصور کنید وقتی در این شرایط آشفته برای تهیه و خرید ابتدایی ترین ملزومات بهداشتی باید تمام شهر را خیابان به خیابان زیر پاگذاشت تا شاید با نظر لطف فروشنده ای با انصاف قادر به تهیه شد،یک فرد دارای ضایعه نخاعی و یا معلولیت جسمی و حرکتی چگونه ممکن هست موفق به تهیه این لوازم شود در حالیکه نیاز ایشان چه ازنظر کمیت و چه از نظر ضرورت بسیار جدی تر میباشد.
از طرفی موضوعی بسیار مهم و شاید غیر انسانی که در لابلای سایر دغدغه های مربوط به کرونا از نگاه انسانهای روشن ضمیر دورمانده است این جمله تکراری است که این روزها زیاد می شنویم و شاید به نوعی برای القای حس امید به جامعه مطرح میشود و آنهم اینکه "تقریباهمه قربانیان کرونا افراد سالمند یا افراد دارای مشکلات زمینه ای هستند".بنظر میرسد تدوین برنامه ملی آمادگی معلولین در بلایا،شناسایی مشکلات و نیازهای معلولین در بلایا،شناسایی و تشخیص منابع مالی و انسانی مورد نیاز برای معلولین و مراکز توانبخشی در بلایا و همچنین تعیین تعداد دقیق سازمانهای مردم نهاد مرتبط و ارزیابی افراد دارای معلولیت در قبل و بعد از هر بحران برای استیفای حقوق این عزیزان در بحران های بعدی باید مد نظر قرار گیرد.یادمان باشد که زندگی عمر کردن نیست،رشد کردن است.همدلی و توجه به افراد کم توان و ناتوان یکی از نشانه های بلوغ اجتماعی و بالندگیست.