زینب (س)، به معنای تام و تمامِ کلمه، زینِ اب است، زینت پدر. پدر که حیدر باشد، معلوم است که زینت او باید در شکوه حضرت زینب (س) تجلی کند. ظهوراتی باید داشته باشد که مردم در هر جلوه، علی (ع) را ببینند.
مگر نه اینکه زینب (س)، زاده و پرورده مادری است اعظم در شکوه و جلال که در راه رفتنش، در سخن گفتن، چون رسول ا... (ص) بود؟ میراثِ مادر به دختر رسیده بود تا مردمان تجلی توأمانِ رسالت و امامت را در کلامِ زینب (س) بشنوند.
ظهورِ زینب در کربلا و در غروبِ عاشورا حادث شد، اما حدیث زندگانی اش را پشتوانهای از تربیت نبوی و فاطمی و علوی است. چنین است که از حروف بیست و هشت گانه عربی، کلماتی میسازد بی شمار که همه زبانها را در کار فتحِ سنگرها به خدمت میگیرد. ۳۲ حرفِ الفبای فارسی، بی نهایت سربازِ پرورش یافته دارد که در رکابِ حضرتِ زینب (س) به «شهادت بانی» از عاشورا میپردازند. آری، زینب، از همان غروبی که تنها به خاک افتادند و سرها به نیزه شدند، سر فراز کرد تا گردنهای به باطل فراز شده را درهم بشکند. ایستاد تا موجِ باطل که از شام تا همه جا رسیده بود را چنان پس بزند که خود شام هم ظهور صبح را باور کند.
تاریخ ورق به ورق و سطر به سطر گزارش میدهد که زینب (س) در رکاب امامِ زمان خویش حضرت سجاد (ع) کاری کرد که زمین از زیر پای یزیدیان کشیده شود و زمان چنان به امامتِ عاشورا ایمان بیاورد که پرفراوانیترین نام حسین (ع) باشد و پرتکرار، اما نامکررترین، حادثه عاشورا.
حادثهای عظیم که از زبانِ حضرت زینب (س) حدیث شد تا همیشه تازه بماند تا هیچ یزیدی نتواند آن را کهنه کند. او به امر امام خویش، سخن گو و پرچم دار نهضت امامت بعد از کربلا شد. موجهای شام ساخته را قدم به قدم، کلمه به کلمه، پس زد تا در کوفه غریو از جانِ پشیمان شهر برخیزد. آنها دیدند علی (ع) را در هیئت دخترش، صدای او را از حنجره زینب (س) شنیدند و از گلوی خواهرش ام کلثوم (س)، ابن زیاد در خط مقدم یزیدیان درهم شکست.
او که میخواست شکست آل ا... را به چشم ببیند مثل بتی به زلزله گرفتارآمده در خویش آوار شد. زینب (س)، اما صدای حق بود و شارح کربلا. منزل به منزل هم که برده شد، نزول آیات را ترجمه بود. به شام که رسید، جشنِ یزیدیان را چنان برآشفت که اولین مجلس عزای حسینی، صدایش به گوش یزید رسید.
ا... اکبر که موج برخاسته از شهادت کربلا، موجِ شب زده شام را چنان عقب راند که یزید هم با یک حساب سرانگشتی فهمید باید حساب خود را از قتله کربلا جدا کند لذا انگشت اتهام به سوی پسر مرجانه گرفت. ا... اکبر که زینب کبری (س)، در «جهاد کبیر» خویش کبر و غرور و نخوت باطل را درهم شکست. او قاصد پیروزی حقیقت بود برای برادر شهیدش وقتی یک سال و نیم بعد عاشورا در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری دنیا را به شوق زیارت حسین (ع) در عقبا ترک کرد.