تولیت آستان قدس رضوی: دشمن به دنبال چند صدایی است | از تخریب یکدیگر بپرهیزید و اتحاد ملی را حفظ کنید خانواده مشهدی که یک کوچه را خادم الرضا کردند نتایج نهایی بخش پرده‌خوانی رضوی و عاشورایی رویداد بین‌المللی «سیمرغ» اعلام شد امامت ثامن‌الحجج (ع)، بلوغ انسانیت، تکامل هدایت مشهد، میزبان اشک‌های زائران پیاده در شب شهادت امام رضا(ع) + فیلم مراسم خطبه خوانی شهادت امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی + فیلم ارائه ۶۰ هزار خدمت موکب دخترانه نجمه‌خاتون(س) به بانوان زائر در دهه آخر صفر ۱۴۰۴ عزاداری سنتی بختیاری‌ها در حسینیه حرم مطهر رضوی     مشهدی‌ها، نایب‌الزیاره شهدای اقتدار می‌شوند | عضویت ۴۵ هزار نفر در پویش بزرگ «نایب‌الزیاره شهدای اقتدار» برنامه عزاداری شهادت امام‌رضا(ع) ویژه بانوان در حرم مطهر رضوی + جزئیات خدمت‌رسانی موکب امام رضا(ع) به زائران در دهه آخر ماه صفر اجتماع باشکوه عزاداران در ظهر شهادت امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) مراسم چهارپایه‌خوانی شهادت امام‌رضا(ع) در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) مراسم شام غریبان شهادت امام رضا(ع) فردا برگزار می‌شود (۲ شهریور ۱۴۰۴) ورود بزرگترین کاروان زائران پیاده شرق کشور امروز (یکم شهریور ۱۴۰۴) ۳ هزار نوجوان مشهدی داوطلبانه به زائران امام رضا (ع) خدمت‌رسانی می‌کنند + فیلم وزیر علوم: مسجد باید خانه مردم باشد، نه خانه احزاب مراسم استقبال از کاروان پیاده مشهد - کربلا در میدان شهدا برگزار می‌شود زیارت خِرَدزا مدیرکل میراث فرهنگی: پیش بینی می‌کنیم که حضور زائران در دهه پایانی صفر در مشهد ۳۳ و نیم درصد رشد داشته باشد
سرخط خبرها

ز دریای کراماتت شده دامانِ صحرا‌ تر

  • کد خبر: ۲۴۰۸۹۴
  • ۰۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۳
ز دریای کراماتت شده دامانِ صحرا‌ تر
داشتیم با همسرم از مسیری عبور می‌کردیم که ظاهرا کبوتری گوشه پیاده رو افتاده بوده و دور خودش می‌چرخید.

یکی از همان روز‌های معمولی است. روز‌هایی که ما نمی‌دانیم کی می‌آیند و می‌روند. این روز‌ها در تقویم شخصی شاید جایی نداشته باشند. هیچ قرار مهمی نداریم. هیچ چیز خاصی بنا نیست آن روز اتفاق بیفتد. فقط یک روز است قاتی سیصدوشصت وپنج روز سال! گاهی اصل معجزه یعنی همین که خدا روزت را چنان کند که بعد‌ها وقتی یادش می‌افتی، عصای خاطره‌ای عقده دلت را بگشاید و دقیقه‌ای به گریه بنشینی. آری از همان روز‌های تکراری بود که خدا به آن نگاه می‌کرد.

داشتیم با همسرم از مسیری عبور می‌کردیم که ظاهرا کبوتری گوشه پیاده رو افتاده بوده و دور خودش می‌چرخید. ناگاه همسرم می‌گوید: کبوتر بود؟ می‌پرسم چه؟ و سؤال را هم زیاد متوجه نمی‌شود ذهن شلوغم. دوباره می‌پرسد: خانم! کبوتر بودها! بریم بگیریمش؟ من هنوز دقیقا نمی‌دانم کبوتر کجاست و چرا باید آن را بگیرد. برمی گردیم عقب. در دل تاریکی و ظلمات، یک جوجه کبوتر رها شده بود که به سختی می‌توانست روی پاهایش بایستد.

با همسرم آن را به خانه می‌برم. بلد نیست چطور دانه بخورد. باید نوکش را باز کنی و خودت دانه را به خوردش بدهی. حمام را کثیف کرده بود ولی باید چند روزی نگهش می‌داشتیم و بعد می‌بردیمش حرم. پهلوی آن همه کبوترِ رها. در این بین وقتی ممکن بود خانه نباشیم. به چند نفری سپردیمش، اما کسی حیوان زبان بسته را نمی‌پذیرفت. نمی‌دانم چقدر گذشته بود ولی کبوتر حالا قد کشیده بود و پرهایش یکی یکی جلوه کرده بودند. راه افتادیم به سمت حرم. کبوتر را بین چندده کبوتر دیگر رها کردیم. حالا به این فکر می‌کنم که اگر این کبوتر از اول جلد گنبد و گل دسته حرم بود ممکن نبود محتاج نگاه دیگران باشد. 

بعد زیر لب غزلم را زمزمه می‌کردم:

رسیدم باز سمتت با دلی از قبل شیداتر
پناه آورده است انگار تنهایی به تنهاتر

دوباره بوی باران می‌دهد صحن گُهرشادت
چه رازی دارد اینجا می‌شود چشمان دنیا‌تر

به هر سو می‌روم گنبد نمایان است و حیرانم!
کدامین آسمان دارد ازین خورشید پیدا‌تر

هنوز از دست هایت خاک دهسرخ آب می‌نوشد
ز دریای کراماتت شده دامانِ صحرا‌تر

قدم تا می‌گذاری چشمه جاری می‌شود
هر جا مقامت بوده از فرزند ابراهیم بالاتر

اگرچه شرم مانع شد سخن از تشنگی گوید
ولی از شربتت کرده ابوهاشم گلو را‌تر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->