اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

حکایت خشم آنی و کره ارگانیک

  • کد خبر: ۲۴۹۹۹۶
  • ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۱
حکایت خشم آنی و کره ارگانیک
در روزگاران قدیم مهندس جوانی پس از فارغ‌التحصیلی و گذراندن دوره خدمت، تصمیم گرفت با همکاری همسرش یک کسب‌و‌کار خانگی راه‌اندازی کند.

در روزگاران قدیم (نه خیلی قدیم، همین نرسیده به دو قدم مانده به حال) مهندس جوانی که پس از فارغ‌التحصیلی و گذراندن دوره خدمت در یک شرکت مهندسی دانش‌بنیان استخدام شده بود، در پی ورشکستگی شرکت، که به‌نوبه خود در پی نوسانات نرخ ارز و عدم حمایت شایسته متولیان امر از شرکت‌های دانش‌بنیان و مهم‌تر از همه خود بی‌بنیانیِ شرکت‌های دانش‌بنیان اتفاق افتاد، از کار بیکار شد و پس از آنکه مدتی به‌عنوان راننده در یکی از تاکسی‌های اینترنتی کار کرد، تصمیم گرفت با همکاری همسرش یک کسب‌و‌کار خانگی راه‌اندازی کند و از این طریق به امرار معاش بپردازند.

مهندس و همسرش پس از تحقیقات و جست‌وجو‌های فراوان به این نتیجه رسیدند که حوزه مواد غذایی علی‌الخصوص لبنیات و سبک زندگی سالم و ارگانیک، از مناسب‌ترین حوزه‌ها برای راه‌اندازی کسب‌و‌کار خانگی است. در نتیجه به کار کره گرفتن از ماست روی آوردند. مهندس هرروز مقدار زیادی ماست محلی تهیه می‌کرد و به‌همراه همسرش از ماست کره می‌گرفتند و کره‌ها را در قالب توپ‌های یک‌کیلویی به سوپرمارکت دریانی که از سوپرمارکت‌های موفق محل بود می‌فروختند.

دریانی نیز کره‌ها را به دوبرابر قیمتی که از مهندس خریده بود به‌عنوان کره محلی ارگانیک به فروش می‌رساند. روزی دریانی بر حسب اتفاق یکی از توپ‌های کره را که از مهندس خریده بود وزن کرد و متوجه شد توپ کره به‌جای یک کیلو، نهصد گرم است. ساعتی بعد وقتی مهندس برای فروش کره‌های جدید به مغازه دریانی مراجعه کرد، دریانی به او گفت: مهندس، تو از اعتماد من سوءاستفاده کردی، در حالی‌که وزن کره‌ها نهصد گرم است. 

مهندس گفت:‌ای مرد دریانی، ما یک ترازوی کفه‌ای داریم، اما وزنه یک کیلویی نداریم. دریانی گفت: پس با چی وزن می‌کنید؟ مهندس گفت: یک‌بار از تو یک کیلو لوبیا چشم‌بلبلی خریدیم و از همان به‌عنوان وزنه استفاده می‌کنیم. وی سپس افزود:‌ای کلک، تو خودت کم‌فروش هستی و ما را به کم‌فروشی متهم می‌کنی؟ دریانی که با معلوم شدن کم‌فروشی‌اش ضایع شده بود سرش را به زیر انداخت. 

مهندس وقتی فرق کله دریانی را که کچل بود مشاهده کرد، در اثر خشم آنی ناشی از تهمتی که دریانی به وی زده بود (در حالی‌که دریانی خودش آن‌کاره بود) یکی از کره‌ها را برداشت و به کله دریانی کوبید و از آنجا که کره خیلی سفت و ارگانیک بود، کله دریانی شکست. 

هم‌اکنون دریانی در بخش آی‌سی‌یوی بیمارستان بستری است و به عاقبت کم‌فروشی می‌اندیشد و مهندس در کلانتری در بازداشت است و تصمیم گرفته است وقتی آزاد شد یک پیج و کانال فروش لبنیات ارگانیک راه بیندازد و نیز با استفاده از روش‌های کنترل خشم آنی، خشم‌های آنی آتی خود را کنترل کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->