روز شنبه یوسف بنعلوی، وزیر امورخارجه عمان، برای رایزنی و دیدار با مقامات ایرانی وارد تهران شد و در همان ساعات اولیه گفتوگوهایی را با محمدجواد ظریف، همتای ایرانیاش، آغاز کرد. هر زمان یکی از مقامات عمانی، آن هم بهصورت سرزده وارد ایران میشود، ظن و گمانها درباره علل چنین سفرهایی افزایش مییابد. روابط تاریخی ایران و پادشاهی عمان سبب شده است تا این کشور در موارد مختلف نقش واسطه را در ارسال و دریافت پیامهای کتبی و شفاهی ایران به دیگر کشورها و بالعکس، ایفا کند. اکنون این پرسش مطرح است که اینبار وی حامل کدام پیام و از طرف چه کسانی است؟ بسیاری معتقدند که هدف از حضور بنعلوی، در قالب 2 سناریو ارزیابی و بررسی میشود؛ یکی تکمیل تلاشهای دیپلماتیک میانجیگرانه عراق و کویت بهمنظور کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا، و دیگری کاهش تنش در روابط امارات متحده عربی و عربستان با ایران؛ بهخصوص که بهتازگی کدهایی از طریق ابوظبی و ریاض برای تعدیل مواضع درباره تجاوز به یمن و مناسبات دیپلماتیک با تهران مطرح شده است؛ اما به نظر میرسد که هیچکدام از این سناریوها نمیتواند هدف اصلی سفر بنعلوی به تهران باشد؛ چرا که تنش آمریکا و ایران بهقدری پررنگ است که بهنوعی میانجیناپذیر جلوه میکند و بعد از شکست تلاشهای نخستوزیر ژاپن و مواضع رهبری در اینباره، بعید به نظر میرسد که کشور دیگری به این زودیها به دنبال میانجیگری در این تنش باشد. درباره سناریوی دوم هم مناسبات عمان با عربستان و امارات به گونهای نیست که بخواهد در این راستا اقدامی صورت دهد. بنابراین، دلیلی که برای سفر بنعلوی به تهران پررنگ به نظر میرسد، کاهش تنش میان ایران و انگلستان است. بعد از توقیف محموله نفتی ایران در جبلالطارق و متعاقب آن توقیف نفتکش انگلیسی در تنگه هرمز، مناسبات 2 کشور رو به تیرگی نهاد. برای بوریس جانسون، نخستوزیر جدید بریتانیا، حل و فصل این مسئله که ابعاد بینالمللی و رسانهای وسیعی پیدا کرده است، آن هم در ابتدای کار دولتش اهمیت ویژهای دارد. از این رو، این گمانه مطرح است که جانسون با یک دستور کار و مأموریت حساس، وزیر امورخارجه عمان را برای میانجیگری و حل تنش میان تهران و لندن به ایران فرستاده باشد؛ بهخصوص که روابط عمان با انگلستان از گذشته تاکنون بسیار گرم و راهبردی بوده؛ بهگونهای که بسیاری بر این باورند که مسقط نماینده سیاستهای لندن در خاورمیانه است. اکنون مشکلات سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی ناشی از «برگزیت» دامن بریتانیا را گرفته و دولت تازهکار این کشور با انبوهی از مشکلات و چالشها مواجه است؛ همچنین مسئله خروج اسکاتلند و ایرلند از پادشاهی متحده، در صورت جدایی این کشور از اتحادیه اروپا وجود دارد.از این نظر، حل و فصل تنش با ایران میتواند قدری از مشکلات و چالشهای پیش روی کابینه جدید را تعدیل کند. پایان تنش تهران- لندن فضای مناسبتری پیش روی بوریس جانسون قرار خواهد داد و سبب افزایش وزن سیاسی وی میشود و حتی درصورت اعلام انتخابات زودهنگام هم امکان دارد که جانسون با این اقدام خود بتواند پیروز انتخابات احتمالی شود. نکته دیگری که در این مناقشه بااهمیت است، اینکه علاوه بر انگلستان، جمهوری اسلامی ایران نیز تداوم تنش و اختلافات با بریتانیا را در راستای منافع خود نمیبیند و این اراده در مقامات کشورمان وجود دارد که به تنش پیشآمده پایان داده شود. از این رو، باید به دستاوردها، نتایج و خروجی سفر بنعلوی درباره کاهش تنش ایران و انگلستان خوشبین بود. از این نکته نیز نباید غافل شد که آزادی ابرنفتکش ایرانی در قبال رهایی نفتکش انگلیسی، پیروزی بزرگی برای دیپلماسی ایران تلقی خواهد شد؛ موضوعی که چندان به مذاق رقبای منطقهای ایران خوش نخواهد آمد.