حدیث را هر روز بخوانی، تازه است. کلام رسول خدا (ص) روحیافته با کلام خداست. چنین است که چراغ هدایت میشود و راه نجات؛ مثل همین فراز بلند خطبه نبوی درباره رمضان که گویی ناظر به الان است؛ همین الان که در آن قرار داریم: «وَاحفَظوا ألسِنَتَکُم، و غُضّوا عَمّا لا یَحِلُّ النَّظَرُ إلَیهِ أبصارَکُم و عَمّا لا یَحِلُّ الاِستِماعُ إلَیهِ أسماعَکُم؛ زبانتان را نگه دارید؛ چشم هایتان را از آنچه نگاه به آن حلال نیست، بپوشانید؛ گوشهایتان را از آنچه شنیدنش حلال نیست، فرو بندید.»
آیا حس نمیکنید برای امروز است؟ راهبردی است برای برونشدن جامعه امروز از مصائبی که به آن گرفتار آمده است؟ واقعا «وَاحفَظوا ألسِنَتَکُم» ما را یاد برخی افراد پرادعا نمیاندازد که به کلمه و کلام، شمشیر میچرخانند؟ یاد خودمان نمیافتیم که گاه مهار قلم و زبان از دست میدهیم و به تخریب و تحریف، کلمه شمار میکنیم؟ ن
باید پرسید که ما کجایِ نظام تربیتی پیامبریم؟ شیر را بچه همی مانده بدو/ تو به پیغمبر به چه میمانی بگو؟ واقعا چه میتوان گفت که در حفظ زبان رفوزهایم. یاد فردی افتادم که جلو بنر «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایى فراخوانید و در جنگها پایدارى کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.» تریبوندردست قدم میزد و حرفهایی میگفت که با صراحت آموزههای آیه ۲۰۰ سوره آلعمران در تضادی آشکار بود.
کلمات آیه در قالب امر است. اطاعت واجب دارد، اما دریغا که ناشنیده میماند امر الهی، چه رسد که توقع رفتار آن را داشته باشیم. زبان را و قلم را باید پاسداری کرد. از آن جز زیبایی و کوشش برای بهترشدن حال مردم نباید برخیزد، اما برخیها انگار راه دیگر را در پیش میگیرند. «وَ احفَظوا ألسِنَتَکُم» اقتضا میکند حریم اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را محترم بشماریم. به وقت نقد هم حواسمان باشد. مثل رطبخوردهای نباشیم که شیره رطب از لبانش میریزد، اما مدام منع رطب میکند.
معلوم است که جواب نمیگیرد. معلوم است که جواب معکوس میگیرد. وقتی خود جامهمان را پاک نکردهایم، لکه لباس دیگران را نشاندادن، باعث تمسخر خودمان میشود. درس تقوا را زبانی باید حرفبهحرف بر جانها بنشاند که جهانی پاکیزه داشته باشد. زبان و قلم در کار نقد داریم، اما باید برای ما به صدای بلند بخوانند که «آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» بسیارمان در برابر این سؤال، بیجواب میمانیم. چون نیستیم چنانکه مینماییم. اگر بودیم که وضع کشور این نبود که هست.
«و غُضّوا عَمّا لا یَحِلُّ النَّظَرُ إلَیهِ أبصارَکُم» هم فقط به چرای چشم در خرمن کوچه و خیابان نظر ندارد، بلکه از ذرهبینانداختن در حریم خصوصی و زندگی مردم هم برحذر میدارد. واقعا این چشمپوشانی را تمامساحتی باید به رفتار درآورد. هم بیمارچشمی اجتماعی را چاره کرد و هم ولع دیدن پشت دیوارها را فرونشاند. «و عَمّا لا یَحِلُّ الاِستِماعُ إلَیهِ أسماعَکُم» هم ما را به پرهیز از شنیدن ناشنیدنیها فرمان میدهد.
کم نیستیم ما که میشنویم، تحتتاثیر قرار میگیریم و دست اقدام کسانی میشویم که به گفتار، رفتار ما را در راستای منافع خود سازمان میدهند. باری این فراز از خطبه نبوی، هشداری است برای امروز ما. هوشیار شویم و در نظام تربیتی رسول اعظم الهی، راه خود را به سوی صلاح و تقوا اصلاح کنیم. بدانیم که امروز زبان را، دیده را و گوش را باید مدیریت کرد، خیلی بیشتر از پیش. یا علی!