حمایت کرد معصومی که صاحب‌خانه ما بود بازگشایی موزه قرآن حرم مطهر رضوی با نفایس جدید ورود نخستین گروه زائران حج تمتع ۱۴۰۴ به مدینه منوره + فیلم طرح معنوی «راز» در ۵ ورودی حرم مطهر امام‌رضا(ع) اجرا می‌شود تکریم خانواده‌های شهدای کانون‌های مساجد کشور، در اولین روز دهه کرامت ۱۴۰۴ اجرای «سلام فرمانده» با حضور دختران مشهدی + فیلم ۵۰ هزار مکان مذهبی میزبان جشن‌های دهه کرامت ۱۴۰۴ هیچگونه سهمیه سفارشی در حج نداریم | تخصیص ۵۰۰ یورو ارز به زائران دختران، ستون‌های تمدن اسلامی آینده‌اند تولیت آستان قدس رضوی: حضرت معصومه(س) نمونه صبر و استقامت در مسیر ولی خدا هستند معاون فرهنگی و زیارت استانداری خراسان رضوی: مراسم شهدای خدمت با همکاری ادارات مختلف برگزار می‌شود دختری با کفش‌های صورتی برگزاری جشن‌های دهه کرامت ۱۴۰۴ در ۵۰ هزار مکان مذهبی در سراسر کشور سخاوت در خانواده، فراتر از بخشش مالی دختری که برکت خاندانش بود | در باب ویژگی‌های الگوساز حضرت فاطمه معصومه (س) بهره گیری دراماتیک سریال «پایتخت» از جایگاه حرم مطهر رضوی چه نقشی در گره گشایی از قصه داشت؟ دختران مشهدی به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) حرم مطهر رضوی را گلباران کردند + فیلم نقش الهام‌بخش حضرت معصومه (س) در شکوفایی فرهنگی قم روایتی از بانوی باکرامت قم اعلام برنامه‌های دهه کرامت ۱۴۰۴ در حرم مطهر رضوی با شعار «ایرانِ امام‌رضا(ع)» + فیلم
سرخط خبرها

مطرب مهتاب‌رو

  • کد خبر: ۳۲۱۷۳۰
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
مطرب مهتاب‌رو
تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم، روز اولی ندیدمش، شنیدمش، صدای عربده‌هایش کل صحن را برداشته بود، فکر کردم دعوا شده یا بین خدام و زائر‌ها بحثی پیش آمده، حقیقتا عربده بود، صدا در صحن‌ها و رواق‌ها موج برمی‌داشت پیچاک می‌شد در اسلیمی‌ها و نامفهوم و غیرقابل تشخیص بود. فقط می‌فهمیدی که یک نفر دارد عربده می‌زند، بی‌تفاوت روز اول را گذراندم و طی کردم و رفتم، شد روز دوم، دوباره بعد از اذان صبح و دوباره همان صدا.

این بار هم نامفهوم ولی نزدیک‌تر... از دعوا که گزینه اولم بود فاصله گرفتم و ذهنم گزینه جدیدی مطرح کرد: یک شیرین عقل یا یک بیمار اعصاب‌و‌روان که از صدای نقاره‌ها و شلوغی‌ها عصبی شده و دارد برون‌ریزی روانی می‌کند. ولی کدام سر‌و‌صدا؟ فقط خودش بود، روز سوم دیدمش، نزدیک‌تر بود، عاشقش شدم، جملاتش با آقاجان شروع می‌شود، حرف می‌زند، عین اینکه مثلا امام دارد سوار هواپیما می‌شود و صدای موتور هواپیما نمی‌گذارد این زائر عزیز صدایش برسد. داد می‌زند. 

خیلی شیرین است دعاهایش، خیلی عمیق است. برای مسافرانی که قرار است امروز به مشهد برسند دعا می‌کند، برای مسافرانی که امروز قرار است از مشهد بروند دعا می‌کند، بچه‌ها و پیرمرد‌ها و زن‌ها و سرباز‌ها را دعا می‌کند بعد دست روی سینه‌اش می‌گذارد و مثل رکوع کامل تا می‌شود و دولا و خم سلام می‌دهد و می‌دود می‌رود از حرم بیرون سمت دوچرخه‌اش و خداحافظ تا سحر فردا. 

نسبت مأموم و امام همین است. مثل مردی که اربابش آن طرف رودخانه کدخدا خانه دارد از این طرف به سمتش حرف‌ها را می‌زند درد اهالی را می‌گوید و می‌رود پی رزق و رمه. باید یک روز دوربین را بیاورم، قاب ببندم حرف زدن‌های این درویش عربده‌جوی را ضبط کنم و از او بپرسم: مطرب مهتاب روی دوش چه دیدی بگو.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->