محسن یگانه: ایران هرگز نخواهد مرد آمار فروش سینمای ایران در یک هفته پرتنش (۲۸ خرداد ۱۴۰۴) | فیلم پیرپسر در صدر جدول استوری تلخ و غم‌انگیز بهرام رادان برای ایران + عکس عشق به ایران در صدای خواننده‌های نام‌‌آشنا | نگاهی به آثاری ملی و میهنی که در بزنگاه‌های حساس تاریخی تولید شدند انیمیشن «پاسبان من» برای تجلیل از سربازان فداکار منتشر شد دلگرفته از شهادت هموطنان نازنینمان هستیم صداوسیما از مردم خواست واتس‌آپ و اینستاگرام را حذف کنند توقف فعالیت شهرآرانیوز در واتساپ تجمع اصحاب رسانه پاکستان در محکومیت حمله اسرائیل به ساختمان صدا و سیما تذکر دادستانی به رسانه‌ها و فعالان مجازی | برای کدام رسانه‌ها پرونده قضایی تشکیل شد؟ مستندساز مشهدی: در این نبرد تاریخی، تنها نیستیم رژیم صهیونیستی از رسانه‌هایی می‌ترسد که حقیقت را می‌گویند | صداوسیما توانست اتحاد و انسجام ملی را در شرایط بحرانی حفظ کند کانون پرورش فکری ۵۰ فیلم‌تئاتر را به صورت رایگان، اکران آنلاین می‌کند دنیای کودکانه نباید رنگ جنگ بگیرد | محتوای کودک فیلم‌نت رایگان منتشر می‌شود از کسی که با حمله به خاک کشورش خوش حال است، بترسیم
سرخط خبرها

تنگ بلور در میدان مین

  • کد خبر: ۳۲۹۴۹۷
  • ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۹
تنگ بلور در میدان مین
دختر داشتن و پدر دختر بودن یک امر غریب و مهیب پدرانه است. یعنی همان‌طور که یک مرد تعریفی از زایمان ندارد، همان مرد وقتی دختر هم نداشته باشد همان‌قدر بی‌تعریف است از پدر بودن.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

دختر داشتن و پدر دختر بودن یک امر غریب و مهیب پدرانه است. یعنی همان‌طور که یک مرد تعریفی از زایمان ندارد، همان مرد وقتی دختر هم نداشته باشد همان‌قدر بی‌تعریف است از پدر بودن. دختر داشتن یک‌حسی دارد که تو توی هر سن‌و‌سالی که دخترت می‌بالد از عمق جانت دلت می‌خواهد و آرزو می‌کنی که تو رو‌خدا بزرگ نشو و توی همین سن‌و‌سال بمان ... از یه جایی به بعد تو سنت بالا می‌رود ولی رشد نداری ولی دختر بزرگ می‌شود و بالیدنش را می‌بینی و یکهو چشم وا می‌کنی می‌بینی یک رعنا سرو رسیده بالغ توی خانه‌ات داری که این‌قدر با‌شکوه است و لطیف و نجیب و عزیز که می‌ترسی ببوسی‌اش، بغلش کنی، موهایش را برس بکشی و کیف کنی. تو در خواب بودنش بیشتر به او زل می‌زنی و بوسه‌ای کوچک گوشه لپش می‌کاری و بعد رو به آسمان می‌کنی و از خدا رستگاری و خوشبختی‌اش را می‌خواهی... من هم پدر یک دخترم و هم پدر یک پسر.

هر دوتاشان را دوست دارم و برایشان جانم در می‌رود ولی دختر انگار آویز الماس توی گردنت است و پسر شمشیر جواهرنشان توی دستت. پسر برای جلال و فریاد است و دختر برای خلوت و زمزمه. همان‌طوری که دختر رشد می‌کند هم‌زمان دغدغه‌هایت را هم رشد می‌دهد، از تب کردنش به وقت واکسنش در سه سالگی ترس می‌افتد به جانت تا اینکه وسط هفده‌سالگی‌اش حس ناکافی بودن، حس یأس و غربت و بی‌کسی در جانش رخنه کند و زبان گفتن هم نداشته باشد و بشود غمباد. 

هر سال حوالی میلاد حضرت معصومه (س) این غم به جانم می‌نشیند که او هم دختر بود، او هم برادری که حکم پدر برایش داشت را نداشت و دلتنگی قلبش را فشرد و آن‌قدر دلتنگ شد که بر یال نسیم راهی خراسان شد به قصد دیدار عزیز دلش و نشد و همین شد که همه انار‌های ساوه در قدمش دلخون شدند و قم پیکر سرد و تب‌دار از عطش شوق برادر را در آغوش گرفت.

حوالی روز دختر غم شیرینی به جانم می‌نشیند، دختر داشتن در این روزگار رد کردن تنگی بلورین است زیر بارانی از گلوله در میدان مینی وحشی و گل‌آلود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->