به گزارش شهرآرانیوز؛ ۲۱ آذر در تقویمها با عنوان روز قائنات نامگذاری شده است. ما قائنات را با زعفرانش میشناسیم، اما کمتر کسانی هستند که بدانند سرزمین طلای سرخ درواقع یکی از قدیمیترین سکونتگاههای بشری ایران است. نخستین مسجدها در این زمین ساخته و طریق بهدستآوردن شیشه تخت برای نخستینبار در جهان، توسط مردم این دیار ابداع شده است. این سرزمین علاوهبراین، روزگاری کانون فرهنگ و اندیشه بوده و نبض اقتصاد ایران در آن میتپیده است، آنچنانکه آن را دروازه عمان و انبار خراسان مینامیدهاند.
به گفته دکتر رجبعلی لبافخانیکی، پیشینه شهر قائن به دوره انسان نئاندرتال بازمیگردد و ازاین رو یکی از قدیمیترین سکونتگاههای بشری در خراسان است. این باستانشناس میگوید: «حدود ۳ هزار سال پیش، وقتی آریاییها به ایران آمدند به گروههای مختلفی تقسیم شدند که پارتها در شمال و ساگارتیها در جنوب آن اقامت گزیدند. شهر قائن در گذشته مرکز قُهستان در جنوب خراسان بوده است و خوشبختانه در بررسیهای باستانشناسی توانستهایم آثار این اقوام را بهصورت سنگنگاره در سه منطقه چنشت در محلی به نام کالمعدن، لاخ معدن در خوسف بیرجند و همچنین روی سنگ بزرگی در «تَنگلاِستاد» پیدا کنیم.
قدمت منطقه قائن، اما از این هم بیشتر است. بهطوریکه در غار خونیک که در ۱۷ کیلومتری جنوب قائن، قرار دارد آثاری از انسان نئاندرتال یافت شده است؛ درواقع حدود ۷۰ سال پیش، یک گروه باستانشناسی از آمریکا توانستند این زیستگاه ۵۰ هزارساله را پیدا کنند. علاوهبراین چندسال پیش وقتی مشغول حفاری منطقه شازدهحسین قائن بودیم، قطعهسفالهایی از دوره آهن یافتیم که متعلقبه حدود ۴ هزار سال پیش است.»
لبافخانیکی معتقد است از قائن بوده که اسلام در سراسر ایران و حتی خارج از مرزها گسترش پیدا میکند؛ «مسلمانان در سال ۲۹ هجری قمری بهسمت خراسان حرکت کردند و پس از عبور از فارس و یزد و طبس به قائن رسیدند؛ زیرا قائن در آن دوره مرکز قهستان و کانون فکر، فرهنگ، اندیشه و اقتصاد ایران بود. دو مسئله سبب شد که مسلمانها بتوانند به سهولت این نقطه را بگیرند و حتی با استقبال مردم روبهرو شوند.
نخست اینکه مسلمانان در این دوره با شعارهای انساندوستانهای، چون برابری و برادری به ایرانیها نزدیک شدند؛ این برای مردم آن روزگار که در اواخر دوره ساسانی با مشکل تقسیمبندی نژادی روبهرو شده بودند، بسیار جذاب بود. دوم و مهمتر اینکه در آن دوران این محدوده به تصرف یک قوم وحشی به نام «هپتالیان» درآمده بود. هپتالیها براساس نوشته فتوحالبلدان و تاریخ طبری، ستم فراوانی به مردم میکردند، آنچنانکه مردم همیشه منتظر یک منجی و نجاتدهنده بودند.» گویا در حفاریهای باستانشناسان دو کتیبه مهم که نقش و نام هپتالیها در آن تراشیده شده، کشف شده است؛ یکی از این دو کتیبه در «لاخمزار» در ۲۹ کیلومتری بیرجند و دیگری در «معبد بندیان» قرار دارد.
پس از پذیرش اسلام، ساختن مسجد، نخستین کاری بوده است که مردم قائن انجام دادهاند. کاوش در این سرزمین، گویای این است که مساجد قائن روی ویرانه بناهای ساسانی سقف و ستون خوردهاند. ازاینرو لبافخانیکی معتقد است که مساجد قائن جزو نخستین مساجد ایران هستند. مسجد بزرگ قائن که هنوز هم پابرجاست، شاهدی بر این مثال است؛ «در صدر اسلام، مسجدی بزرگ در این منطقه وجود داشته که در جهان اسلام شهره بوده است. این مسجد چهارمرتبه توسعه پیدا میکند، اما درنهایت در زلزله ۴۵۸ هجری نابود میشود. پس از این زلزله، مردم، خرابههای قائن را رها کرده و در مجاورت آن شهری نو بنا میکنند. سپس با استفاده از مصالح باقیمانده از مسجد ویران، مسجد دیگری با همان طرح و نقشه میسازند که توضیح این بنا در سفرنامه ناصرخسرو آمده است.»
جالب است بدانید که صدها سال پیش در قائن، بشر توانسته نخستین شیشههای تخت جهان را بسازد. ماجرا از این قرار است که پس از ویرانی مسجد عظیم قائن در زلزله، مردم این دیار روی قسمتی از ویرانه آن، یک کارگاه شیشهگری دایر میکنند. در آن زمان ساخت شیشههای مدور بهوسیله ساخت قالبهای گلی بهشکل ظروف و قراردادن آن در مذاب شیشه، کار متداولی بود، اما کسی شیشه تخت و صاف نساخته بود. در این کارگاه شیشهگران میآموزند که با ساخت لوحهای گلی و استفاده آن برای قالبزنی، شیشه صاف تولید کنند و پس از آن پنجره بسازند.
در برخی منابع، قُهستان را معرب کلمه کُهستان یا کوهستان دانستهاند که به گفته لبافخانیکی، اشتباه است. این باستانشناس در توضیح وجه تسمیه نام قُهستان و قائن چنین توضیح میدهد: «در زبان عربی کوه، جبل یا جبال خوانده میشود. قه درواقع اشاره به آبهای زیرزمینی دارد و قهستان تغییریافته کلمه قناتستان است. درمورد کلمه قائن، نیز افسانهای وجود دارد که میگوید این نام برگرفته از نام یکی از پسران حضرت آدم است که این هم درست نیست؛ قائن، کائن یا کابن است که به کابیدن اشاره دارد و برگرفته از کاویدن و کندوکاو است. خود این کندوکاو و کاویدن هم به کنات یا همان قنات بازمیگردد. در فارسی پهلوی، قنات، کنات نوشته میشده و این مثال درباره گناباد هم صدق میکند، وقتی فردوسی، آن را کُناباد یعنی مکان کندن آب میخواند.»