فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ میشود آنها را نمونه به روزشده فحش نویسان قدیمی دانست که سرویس بهداشتیهای همگانی را دیوارنگاری میکردند. انگار که نافشان را با ناسزا بریده اند. در حدود این یک دهه، فضای عمومی با تعریفی که در ذهن داشتیم، به فضای مجازی نقل مکان کرده و فحاشیها با دامنهای بسیار گسترده و فراخ تر، پیش چشم همگان قرار گرفته است.
به بیان دیگر اگر روزگاری خانواده، همسایه ها، کسبه و رهگذران، معدود شنوندگان الفاظ آدم فحاش بودند، حالا جامعه نظاره گر اینسبک و سیاق از خشونت کلامی است. در این بین، صفحات خبری، صفحات منتسب به مسئولان، هنرمندان، سیاست مداران، ورزش کاران و دیگر چهرههای شناخته شده بیش از دیگران محل نمایش این آسیب فراگیر قرار دارند؛ آن قدر فراگیر که انگار دارد به وصله ناجور فرهنگمان تبدیل میشود.
فحش میدهم، پس هستم!
خواندنشان اعصاب پولادین میخواهد؛ فحشهایی رکیک که نه فقط طرف مقابل، بلکه خانواده و بستگانی مثل عمههای از همهجا بیخبر را نشانه رفتهاند. نظرهایی از این دست را در زیر پستی میخوانیم که نمونهاش را بی گمان دیدهاید. تعداد نظرهای آمیخته با فحش در زیر این پست کم نیست، اما خوشبختانه افراد معدودی آن را لایک کردهاند. تقریبا هیچکس این نظرها را بهاصطلاح ریپلای نمیکند و به آن بازخورد نمیدهد، چون بیش و کم همه میدانند که این فضای بیهویت جان میدهد برای روشدن ناگفتههای شخصیتی. کسی تذکر نمیدهد. شاید، چون دوست ندارد با افرادی همکلام شود که ثابت کردهاند روی زبانشان کنترلی ندارند و بعید نیست این تذکر، تذکردهنده را به سوژه بعدی فحاشیهایشان تبدیل کند.
دکتر حمید نجات، روانشناس و استادیار دانشگاه آزاد مشهد است. او درباره اینکه آدمهای ناسزاگو چه شخصیتها و اختلالات روحی دارند، به شهرآرا میگوید: شاخصترین مشکل پرخاشگری است، یعنی نشاندادن رفتارهای کلامی و غیرکلامی که هدفش آسیب به خود یا دیگری باشد؛ از فحاشی گرفته تا کتکزدن و آسیب جسمی.
او معتقد است: در لایه زیرین این پرخاشگری، افسردگی پنهان است. یک دسته از نشانههای افسردگی گوشهگیری، انزوا، غم و اندوه است، اما شکل دیگر آن بهصورت رفتارهای هیجانی و پرخاشگری جلوهگر میشود و از در دسترسترین حوزهها برای تخلیه هیجانی این افراد، شبکههای مجازی بهویژه اینستاگرام است. ما اسم آن را خشم درونی میگذاریم که در خانواده، مدرسه یا اجتماع سرکوب شده است.
نجات به دیگر اختلالات روانشناسی منجر به فحاشی اینگونه اشاره میکند: ممکن است این فرد در دوران کودکی دچار اختلالات مختلفی مثل اختلال سلوک بوده است. معمولا یکی از ویژگیهایشان همین پرخاشگری کلامی، آزار و اذیت دیگران و نیز حیوانات است. از هجدهسالگی به بعد اختلال شخصیت ضداجتماعی هم مطرح است.
پیشنهاد این روانشناس برای برخورد با چنین افرادی به ۲ بخش فردی و سیستمی تقسیم میشود: رفتارهای سیستمی شبیه به این است که نرمافزارها سامانه هوشمند داشته باشند و کلیدواژههای مخصوصی را حذف کند. در بخش فردی ۳ وظیفه بر دوش ماست؛ یکی اینکه دیگری را تغییر بدهم که امکانپذیر نیست، دوم اینکه اجتناب کنم و خیلی کم در فضایمجازی حضور داشته باشم و سوم اینکه بپذیرم درصدی از افراد جامعه دچار اختلالات روانی هستند.
در صورتی که حضور ما در فضایمجازی ضروری باشد، بهترین روش نادیدهگرفتن است. نجات در توضیح این گزاره میگوید: ترکیبی از پذیرفتن و نادیدهگرفتن رنج ما را کمتر میکند. بپذیریم که آدمهای دیگر در کنترل من نیستند، اما میتوانم خودم را کنترل کنم. باید تلاش کنیم نوع نگاهمان را تغییر بدهیم تا در دام این افراد نیفتیم. این افراد بیشتر دام هیجانی ایجاد میکنند تا دیگران را داخل آن گرفتار کنند.
یک بیماری ویروسی
وقتی تکرار یک رفتار از حد این یکی و آن یکی خارج میشود و افراد زیادی یک رفتار را انجام میدهند، باید به تحلیلهایمان ابعاد قانونی و جامعهشناسی را هم اضافه کنیم. متأسفانه قانون دراینباره پاسخ صریحی ندارد. هتک حیثیت و نشر اکاذیب، عنوان فصل پنجم از قانون جرائم رایانهای مصوب سال ۸۸ است که ۳ ماده دارد و در هیچکدام به موضوع هتک حیثیت افراد با فحاشی در فضایمجازی اشارهای نشده است.
درباره اینکه ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی نیز شامل فضایمجازی میشود یا خیر نیز اختلاف دیدگاه وجود دارد. اینکه کسی حاضر میشود برای چنین موضوعی دستبهدامن قانون با فرایند زمانبرش بشود و چه بسا اگر هم بشود، آیا درنهایت مجازات در نظر گرفتهشده بازدارنده خواهد بود یا خیر نیز حرف برای گفتن بسیار دارد.
امان ا... قراییمقدم، جامعهشناس، صحبت احترامآمیز مردم با همدیگر را یکی از نشانههای جامعه سالم میداند که متأسفانه جامعه ما با وجود داشتن ریشههای فرهنگی در رعایت ادب، درحال فاصلهگرفتن از این سلامت است.
او در تحلیل فحاشی، پای فشارهای اقتصادی را به میان میآورد و میگوید: با افزایش فشارهای اقتصادی وارد بر مردم، این شیوه رفتار در جامعه بیشتر میشود. دلیل آن به نبود پاسخگویی به نیازهای افراد از سوی خانواده، جامعه و حاکمیت برمیگردد. به بیان دیگر، هنگامی که حرفها بهجایی نمیرسد، ناسزاگویی بیشتر میشود.
او با اشاره به ریشههای ناسزاگویی و تحقیر، به مشکلات خانوادگی بهعنوان یکیدیگر از راههای رواج بددهنی اشاره میکند که این رفتار با آموزشدیدن کودکان و تسری آن به جامعه خود را نشان میدهد.
هشداری که او به خبرنگاری خبرگزاری برنا میدهد، جای نگرانی دارد؛ اینکه فحاشی بهعنوان یک خردهفرهنگ در جامعه باب شده است. این آسیب کلامی مثل ویروس است و به افراد سرایت میکند. «وقتی فحش دادن رایج شد، دیگرانی که در این محیط هستند نیز میشنوند و یاد میگیرند.»
شما چرا؟
شیمیدانها اسم برخی مواد را گذاشتهاند کاتالیزور؛ کارشان این است که یک واکنش آهسته را تند کنند. بی شک، این را قبول دارید که جاافتادن یک رفتار بین مردم به زمان نیاز دارد و اگر برخی عوامل پای کار بیایند، نقش کاتالیزور را بازی میکنند و به روند فرهنگسازی سرعت میبخشند. در میان انواع سرعتدهندهها، میتوان از ابزار هنر و رسانه نام برد. بهعنوان مثال، اگر زمانی استفاده از واژه «لامصب»، «لعنتی» و «دیوانه» برای کسی که دوستش داری قبح داشت، پس از خواندهشدن ترانههایی با این واژهها، آنهم از سوی خوانندگان معروف، استفاده از این کلمات در ادبیات روزمره راحتتر پذیرفته میشود. آهنگهای زیرزمینی و آنور آبی ماجرای دیگری دارد که وارد آن نمیشویم. نمونههایی که گفته شد درباره ترانههای کنسرتها و برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی بود که مجوزهای لازم را کسب کردهاند.
در فضای سیاسی، نبود سعهصدر و استفاده از ادبیات نامناسب در نقد طرز فکر طرف مقابل، یکیدیگر از این کاتالیزورهاست که جاده بدزبانیهای بعدی را آسفالت میکند. متأسفانه این رفتار به فراوانی، در نزد مسئولان و اهالی سیاست مشاهده و در رسانهها نیز بازنشر میشود؛ رفتاری که با قبیلهگراییهای رایج در فضای سیاسی، کمتر شاهد نقد آن از سوی جبهه سیاسی موافق با گوینده هستیم.
وضعیت ادب در جامعه در یکی از دیدارهای گذشته رهبر معظم انقلاب نیز مطرح شد. ایشان در این دیدار تصویری با مداحان، که یکیدیگر از کاتالیزورهای فرهنگی به شمار میروند، حفظ ادب اسلامی در سخن را با عبارت «بسیار مهم» توصیف کردند و گفتند: متأسفانه امروز با گسترش فضایمجازی، بهتدریج ادب اسلامی دارد کمرنگ میشود. بدزبانی، بدگویی و مانند اینها باید از جامعه جمع بشود. امروز بعضی سعی یا بیتوجهی میکنند و این در جامعه بهویژه در بعضی رسانهها، چه رسانههای صوتی، چه رسانههای تصویری، بهویژه در فضایمجازی رو به گسترش است.
ادامه صحبتهای ایشان، اشاره به یک نمونه بود؛ نمونهای که میتواند پاسخ به آنهایی باشد که قرارگرفتن در وضعیت دشوار را مجوز بدزبانی میدانند: «نگاه کنید فاطمه زهرا (س) ۲ خطبه طوفانی ایراد کرده است... ۲ خطبه بهمعنای واقعی کلمه طوفانی که پر [است]از مطالب بسیار مهم و اعتراضی. اعتراض و تنبیه از مفاهیم برجسته اسلامی که فاطمه زهرا (س) درباره آنها خطر را احساس میکرد، لکن در این ۲ خطبه مهم، بزرگ و پرشور، یک کلمه هتک، زشت و توهینآمیز وجود ندارد.»