دوتاری چرب و رنگ ورو رفته را در بغل گرفته بود و تلاش کرد که در راهروی اتوبوس جاگیر شود.
کد خبر : ۱۵۱۵۲۸
۱۴۰۱/۱۲/۰۳ - ۱۸:۰۴
بعد سالها نقره خانم وانت سوار شدیم، یاد از جوانی کردیم، کیفور شدیم، یکان خواننده خوش صدایی هم توی آن ماسماسک ماشین میخواند.
کد خبر : ۱۵۱۱۸۳
۱۴۰۱/۱۲/۰۱ - ۱۸:۰۲
همه میآیند حرم شما و چیزی میخواهند که از شما بگیرند، ولی من همان دیوانه همیشگی ام...
کد خبر : ۱۵۰۴۱۳
۱۴۰۱/۱۱/۲۶ - ۱۳:۳۷
اولین بار چه کسی گفت دلتنگی؟ یعنی چه دلتنگی؟ آدم با دلش که دلتنگ نمیشود.
کد خبر : ۱۵۰۰۶۲
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ - ۱۹:۱۶
من هم در اینجا تهران میباشم و سرباز میباشم، من دلم از برای تو بسیار تنگ میباشد و دوست دارم زودتر بیاییم به محی آباد و در آنجا ازدواج کنیم، ما پادگانمان خیلی از شهر دور است و فخط؟!
کد خبر : ۱۴۹۵۶۶
۱۴۰۱/۱۱/۲۰ - ۱۵:۰۷
دکتر حکم کرده بود ریه راحله تحمل هوای تهران را ندارد باید بزنند بیرون و دوماه طول کشیده بود تا اینجا را پیدا کرده بود.
کد خبر : ۱۴۹۲۲۳
۱۴۰۱/۱۱/۱۸ - ۱۸:۰۹
بی بی چادر به کمر بسته و خودش با تمام کمردردش چشم از دیگها بر نمیداشت.
کد خبر : ۱۴۸۸۱۴
۱۴۰۱/۱۱/۱۶ - ۱۹:۲۸
نوک بینی اش سرخ شده بود، گوش هایش دو گلبرگ یخ زده بود، باد توی موهای تنباکویی اش میپیچید و سرما را معطر میکرد.
کد خبر : ۱۴۸۴۲۹
۱۴۰۱/۱۱/۱۲ - ۱۶:۱۶
اسم زلزله هر کجای جهان بیاید در دلم همه تسبیحهای جهان پاره میشوند و همه انارهای دنیا ترک میخورند.
کد خبر : ۱۴۷۹۹۱
۱۴۰۱/۱۱/۱۰ - ۱۸:۵۳
نبات چوب دارش را داشتم توی چای می چرخاندم و از بخار چای و نبات زعفرانی لذت می بردم که پرگاز پیچید توی دایره میدان.
کد خبر : ۱۴۷۲۶۸
۱۴۰۱/۱۱/۰۵ - ۱۵:۲۵
راستش نقره خانم من این روزها خیلی بیشتر از قبل گریه میکنم، من مانده ام کی گفته این حرف را که مرد گریه نمیکند
کد خبر : ۱۴۷۰۳۷
۱۴۰۱/۱۱/۰۴ - ۱۴:۵۲
درست است آقایان رجال مملکتی خیلی مقبولی نداریم، تا آنچه باید، فرسخها راه داریم، ولی خودمان رعیت هم به هم رحم نمیکنیم.
کد خبر : ۱۴۶۶۵۱
۱۴۰۱/۱۱/۰۲ - ۱۴:۱۴
نقره خانم چه بر سر عشق و همزیستی و دل شریکی میآید که بعد سنواتی مرد نوعی و زن نوعی یخ میکند، دل به زندگی نمیدهد و بر تنور محبت هیزمی نمیاندازد.
کد خبر : ۱۴۶۲۳۳
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۱۵:۳۷
من میگویم زمستان خدا علی القاعده وقتی این جوری برفش برف باشد نه حرف، بسیار فصل خوشایندی است.
کد خبر : ۱۴۵۸۹۴
۱۴۰۱/۱۰/۲۷ - ۱۴:۳۰
هنوز از گیجی غم حاج قاسم در نیامده بودیم که به غم پرواز اوکراین مبتلا شدیم، کلمهها یاری نمیکرد.
کد خبر : ۱۴۴۳۸۱
۱۴۰۱/۱۰/۱۹ - ۱۴:۵۹
دو هزار تومن میشد غذای ماهیهای آکواریوم حجره، دوهزار تومن قسط کاپشنم به خلیلی که به طلبهها لباس قسطی میداد، هفتهای چهارتا مجله ایران جوان میخریدم.
کد خبر : ۱۴۴۱۴۶
۱۴۰۱/۱۰/۱۸ - ۱۳:۱۶
ما هر جوری حساب میکنیم نقره خانم هیچ چیزمان با هیچ چیزمان نمیخواند. این فقره دالر هم شده قوز بالای قوز.
کد خبر : ۱۴۳۷۰۳
۱۴۰۱/۱۰/۱۵ - ۱۷:۰۱
چه میخواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟
کد خبر : ۱۴۲۸۲۹
۱۴۰۱/۱۰/۱۱ - ۱۴:۰۰
من را ببخشید که حالم خوش نیست، درست عین جانبازهای اعصاب و روان که یک عدهای شان توی یک جای زمان متوقف شده و هر از گاهی دوباره لحظه هاشان از همانجا شروع میشود.
کد خبر : ۱۴۲۰۹۰
۱۴۰۱/۱۰/۰۷ - ۱۶:۴۷
ما میگوییم مادر، عربها میگویند ام، انگلیسیها میگویند مام، یونانیها میگویند مانا...
کد خبر : ۱۴۱۹۰۱
۱۴۰۱/۱۰/۰۵ - ۱۷:۲۱