هم‌زمان با آغاز امامت امام‌زمان(عج)، کدام مناطق مشهد نورافشانی می‌شوند؟ برگزاری بزرگ‌ترین محفل قرآنی جهان در حرم امام رضا(ع) پدر شهید سبزیکار حقیقی دار فانی را وداع گفت آزمون استخدامی سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می‌شود به شیرینی مهربانی اقیانوسی از ایمان و ایده | درباره مرحوم دکتر علی محمد برادران رفیعی، از مدیران اثرگذار در آستان قدس رضوی ویژگی‌های امام مهدی (عج) در بیان امام حسن عسکری (ع) شبکه‌سازی شیعیان برای عصر غیبت ویژه‌برنامه‌های سوگواری شهادت امام حسن عسکری (ع) در حرم امام‌رضا (ع) + جزئیات آیت الله شیخ عباس محفوظی درگذشت + بیوگرافی و سوابق تولیت آستان قدس در مراسم بدرقه کاروان تیم ملی فوتسال: دعای ملت بدرقه راه فرزندان ایران در جام جهانی فوتسال است تطهیر و غبارروبی پنجره‌های فولاد حرم مطهر رضوی در کنار وارثان زمین بررسی فلسفه و آثار سنت خوب قرض‌الحسنه | قرضی که به خدا می‌دهیم جامعه‌المصطفی سکوی نمایش ظرفیت‌های انقلاب اسلامی است میزان ماندگاری زائر در مشهد به ۴ روز افزایش پیدا کرد آیت‌الله علم‌الهدی: جامعه‌المصطفی فرصتی برای توسعه اسلام و انقلاب در عرصه بین‌الملل است یادی از مرحوم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی | او ابوذر زمانه بود تفحص پیکر ۱۶۳ شهید دفاع مقدس در مناطق عملیاتی شمال غرب به دنبال خیر
سرخط خبرها

من کاتبی بیچاره در روزی مهیب

  • کد خبر: ۲۳۹۴۷۵
  • ۲۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۹
من کاتبی بیچاره در روزی مهیب
دوباره عاشورا شد من دارم صبح عاشورا نفس می‌کشم و متاسفانه هنوز زنده ام.

ساعت ۳:۱۰ است، چند دقیقه دیگر اذان صبح عاشورا را می‌گویند، خیس عرقم، وسط سینه زدن یادم افتاده باید بنشینم و بنویسم برای عاشورا، آمده ام توی اتاق چایی هیئت نشسته ام دارم توی گوشی ستون را می‌نویسم، از ساعت ۲ صبح دانیال شروع کرده به عاشورا خواندن، ما حلقه زده ایم و همراه با کائنات داریم التماس می‌کنیم و تمام طول شب عاشورا را بر سینه می‌کوبیم و می‌گوییم، مکن‌ای صبح طلوع. من توی اتاقک دم کرده‌ای هستم که یک گوشه اش سماوری دارد می‌جوشد و یک گوشه اش پارچ‌های استیل پشت عرق کرده ریسه شده اند تا بعد از اذان جگر عزاداران را تازه کند دقیقا همینجای ستونم که

سید حسین اذان می‌گوید صدای اذان موج بر می‌دارد. مکن‌ای صبح طلوع‌ها قطع می‌شود. دست است که بر سر و صورت می‌خورد. ما خیلی التماس کردیم ولی برای هزار و سیصد و هشتاد و چهارمین بار بعد از آن عاشورا دوباره خورشید رفت که طلوع کند، مؤذن‌ها اذان گفتند و روز آغاز شد. باید این ستون را تمام کنم باید بروم وضویم را تجدید کنم، باید دوباره عاشورا را نفس بکشم، از مولکول‌های هوا خون می‌چکد، از زمین خون می‌جوشد، از همان فاصله بین ثانیه‌ها خون قل قل می‌کند، من کاتبی با کلماتی نحیف و لاغر، با انگشت‌هایی پوک و لرزان، با دهانی که طعم فلز می‌دهد و تخم چشم‌هایی که از اشک و صیحه ورم کرده و سرخ و دردناک است، در سپیده دم روز خدا چه غلطی باید بکنم؟

من از هزار و چهارصدسال این طرف تاریخ باید با طبال‌ها و شیپورچی‌ها حرف بزنم بگویم نزنید، ننوازید، نکوبید، بچه‌ها خواب اند، بچه‌ها دم صبح خوابشان سنگین است، تشنگی بی جانشان کرده صبر کنید، امان بدهید خودشان بیدار می‌شوند بعد جنایاتتان را آغاز کنید. دوساعت دیرتر بیچاره مان کنید. 

دوباره عاشورا شد من دارم صبح عاشورا نفس می‌کشم و متاسفانه هنوز زنده ام. تمام شد، هم یادداشتم، هم دهه اول محرم، از امشب پرده‌ای بر دلمان می‌افتد و غم سنگین بعد از آن ذبح عظیم می‌شود مال خود اهل بیت. دیگر تمام شد. گل سرخم تمام شد. نمازتان را بخوانید بنشینیم با هم گریه کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->