کشته و مفقود شدن بیش از هزار پناهجو در دریای مدیترانه جزییات آتش سوزی منزل مسکونی در خیابان ابوطالب مشهد نظر وزیر کار دولت چهاردهم درباره قانون حمایت از معلولان چیست؟ زلزله ۴.۵ ریشتر در بنت سیستان و بلوچستان خادمان بارگاه منور رضوی به دیدار زائران حادثه‌دیده پاکستانی می‌روند سگ‌های موادیاب در کمین قاچاقچیان در مرزهای ایران و عراق واژگونی خودرو در زیر گذر حرم رضوی با یک مصدوم(۳۱ مرداد ۱۴۰۳) میانگین معدل دنش آموزان دبیرستانی‌ زیر یازده است| رشته انسانی زیر ۱۰ آتش سوزی منزل مسکونی در خیابان امام خمینی مشهد (۳۱ مرداد ۱۴۰۳) «دکتر فرخ مسجدی» نماینده ویژه معاون رئیس‌جمهور در حفظ جنگل‌های زاگرس شد در سفر اربعین، از کودکان خود مراقبت کنید ویدئو | لحظه واژگونی مرگبار اتوبوس زائران پاکستانی در ابرکوه یزد (۳۱ مرداد ۱۴۰۳) تفاوت آبله میمونی و آبله مرغان را می‌دانید؟ برای سوراخ کردن گوش کودکان این نکات را بدانید بیش از ۱۸۸ هزار زائر خارجی از مرزهای ایران وارد عراق شدند آبله میمونی در استان خوزستان شناسایی نشده است پدرانی که سلامت کودکان را به خطر می‌اندازند سلامت زائران اربعین تا ۲ هفته پس از بازگشت از سفر پیگیری می‌شود ۱۶۰ مرکز همسرگزینی در ۲۷ استان کشور مجوز فعالیت گرفتند نقش خانواده در پرستاری از بیماران مزمن در خانه خشکیدگی دائمی یا فصلی ۷۰ درصد تالاب‌های کشور
سرخط خبرها

وقتی عدد‌ها به اسم تبدیل می‌شوند

  • کد خبر: ۲۶۴۰۳
  • ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۵
وقتی عدد‌ها به اسم تبدیل می‌شوند
دکتر عقیله موسوی - روان‌درمانگر تحلیلی
گاهی حتی آمار هزاران کشته هم برای ما تنها یک عدد است؛ عددی که هر روزه چندین‌بار می‌خوانیم و می‌شنویم و به دیگران گزارشش می‌کنیم. عدد‌هایی که هرکدامشان، عزیزانِ کسانی بوده‌اند. عدد‌هایی که اسم داشته‌اند و حیات. عدد‌هایی که تصور نمی‌کردند قرار است دیگر نباشند، اما این آمار توصیفی، به‌ ناگاه می‌تواند برای هرکدام از ما به یک اسم و واقعیتی آغشته به پوست و استخوان تبدیل شود، وقتی ما نیز می‌شویم وابستگانِ یکی از این اعداد ازدست‌رفته. وقتی ما هم فردی مهم، نزدیک و آشنا را از دست می‌دهیم. عددی که برای ما جان دارد، اسم دارد و تاریخچه‌ای از خاطرات و عواطف است. آن وقت سوگ به‌سراغمان می‌آید. فقدان برایمان ملموس و نزدیک می‌شود. سوگ یک فرد مهم، همیشه تاریخ اتفاقی بهت‌انگیز و سخت بوده است؛ چیزی که همواره درباره آن شعر و حرف و نظریه و فیلم و هزاران چیز ساخته شده است. سوگ گاهی تاب‌نیاوردنی‌تر از آن است که به‌راحتی بتوان از آن گذشت و می‌تواند به یک افسردگی عمیق و ماندگار بدل شود که تا لحظه رفتن خودمان نیز در اتاق‌های درونمان، خانه دارد.
با آنکه سوگ همواره تجربه‌ای است که خود را در آن تنها حس می‌کنیم، ما برای سوگمان ضجه می‌زنیم و گریه می‌کنیم، حرف می‌زنیم با دیگران از خاطراتش، از کار‌هایی که کرده و حرف‌هایی که گفته است. از احساساتمان به او و گاهی هم خشم‌هایمان. اما چون او از دست رفته است، آن چیزی که پررنگ‌تر از همه‌چیز به‌سراغمان می‌آید، این است که چقدر برای ما مهم بوده و بخش‌های بزرگی از ما به او تعلق داشته است. ما در گذران سوگ، خودمان را رها می‌کنیم در غم و در آغوش‌هایی که مراقبمان هستند. تجربه اشتراک گذاشتن سوگمان با دیگران و دیدن اینکه دیگران نیز غمگین‌اند و دل‌داری‌هایی که هست، همه مسیری است مؤثر برای طی‌کردن این غم تحمل‌ناپذیر.
اما، الان ما در شرایط متفاوتی هستیم. ما عزیزانی را از دست می‌دهیم که حتی دیگر بدنشان هم دراختیار ما نیست تا خاکشان کنیم و با مشت‌مشت خاکی که بر قبرشان می‌ریزیم، اندوهمان را کمتر کنیم. در وضعیتی دچار سوگ می‌شویم که دیگر آغوش‌های تسکین‌دهنده و همراهی‌های آرامش‌دهنده کم است. ما این روزها، سوگ در انزوا و تنهایی را تجربه می‌کنیم. دیگر مراسم معمول و تسلیت‌های همیشگی وجود ندارد. هم‌دردان زیادی هستند، اما شبکه حمایتی در این روز‌ها ضعیف‌تر از معمول است. مراقبت‌های عمومی حکم می‌کند که کسی دورمان جمع نشود و حتی ما هم نمی‌توانیم از خانه بیرون برویم و باوجود همه این‌ها، درد فقدان همچنان پررنگ و پرتنش حضور دارد.
یکی از چیز‌هایی که در سوگ به‌سراغمان می‌آید، این است که زندگی نیز برای ما بی‌ارزش می‌شود و درپی پرسش جدی از آن می‌افتیم. این روز‌ها مستعدیم که رفتار‌های آسیب‌رسان بیشتری درقبالِ خود انجام دهیم. ممکن است حتی بخواهیم خودمان را در معرض بیماری قرار دهیم تا دیگر این فقدان را تحمل نکنیم. در فقدان چنان درد بزرگی اگر مراقبت خودمان و دیگران نباشیم، بسیار در برابر آن آسیب‌پذیریم. در لحظاتی حتی میل ما به بقا و حفظ زندگی‌مان هم می‌تواند مقهور این غم بزرگ شود.
با این همه، در این سوگ هم می‌توانیم تلاش کنیم که از خودمان و دیگرانِ در سوگ، مراقبت کنیم، حتی اگر آدم‌های زیادی دور‌وبرمان نیستند با کسانی که در خانه هستند یا با آشنایان، هر روز می‌توانیم به‌صورت تلفنی حرف بزنیم. از تجربه درد و رنجی که این فقدان برایمان به‌وجود آورده است، بنویسیم و با دوستانمان به اشتراک بگذاریم. گوشه‌ای از خانه‌مان را به او و یادگاری‌هایش اختصاص دهیم. عکسش را در آنجا بگذاریم و به خودمان فرصت دهیم تا با او حرف بزنیم. به دیگران فرصت بدهیم تا مدام با ما در تماس باشند و به احساسات و عواطف ما دسترسی داشته باشند. روز‌های قرنطینه کرونا، روز‌های فاصله‌گیری فیزیکی است نه عاطفی و فرد سوگوار بیش از همیشه نیازمند مراقبت است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->